#84

#84

مـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ــیتـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ـرا


سودا*


باعصبانیت ماشین و توی پارکینگ پارک کردم.. کیفمو چنگ زدم و سمت اسانسور رفتم..دکمه همکف و زدم و با پام روی زمین ضرب گرفتم

از اینکه هامون انقدر راحت تحت سلطم داره حرصیم!

وارد اسانسور شدم و دکمه طبقه ی سوم و زدم..

خودمو توی ایینه اسانسور نگاه کردم.. این چهره ی پر از تشویق منم؟!

از اسانسور خارج شدم و سمت واحدش رفتم.. زنگ و زدم که به ثانیه نکشید در با شتاب باز شد..نگاهم روی صورت کبود شده از خشم و ابروهای پیوند زده به همش ثابت موند..

یک نیرویی داخلی اذن عقب نشینی داد

قدمی به عقب برداشتم که گردنم تو دستش مشت شد و سمت خونه کشیدم در و با پا محکم بست.. تقلا کنان فریاد زدم:دستتو بـردار..

دستشو برداشت و یک طرف صورتم سوخت..

نه نه!مثل دخترای یُبس و مظلوم سکوت نکردم!

بلکه برافروختم و حمله کردم سمتش..مشتام بود که توی صورتش فرود اومد با دستاش محکم مشتامو گرفت و فریاد زد:اروم بگـیر سلیطه..

نفس نفس زنان گفتم:تو هار بازی در نیار تا من سلیطه نشم!

با نفرت محکم هلم داد..

سعی کردم تعادلمو حفظ کنم ولی نشد و پخش زمین شدم..سمتم اومد و با تهدید دستشو بالا برد و گفت:اروم بگـیر..

در سکوت چشم دوختم بهش. سیگاری در اورد و روشن کرد.. سمت تلویزیون رفت و دکمه ویدیو رو پلی کرد..

کامی از سیگارش گرفت و گفت:خوب تماشا کن..

نگاهمو ازش گرفتم و به ال سی دی دوختم...

چهرم در حال تغییر بود اول بهت.. بعد غم.. بعد خشم .. و در اخر زار زدم...

تلویزیونو خاموش کرد و با پوزخند گفت:این از فیلم خانم! اونم از پسری که صبح اومده خونه ی من.. و منو تهدید میکنه

فین فین کنان گفتم:هامون..خیلی کثافتی..دهنتو ببند.. اون فیلم..فیلم..

سکسکه کنان حرف می زدم:همون هیراد عوضیه که بهم تجاوز کرد کتکم زد.. کوری اشکای منو تو فیلم نمیبینی؟


چرا صدای فیلم و قطع کردی؟چرا زجه ها و فحش های منو گوش ندادی؟

اخمش غلیظ تر شد و گفت:یعنی چی؟

تلخ خندیدم و سمت تلویزیون رفتم کنترل و ازش گرفتم و صدارو با تصویر هماهنگ کردم.. حالا صدای زجه های من تو اخونه پیچید..


مبهوت سمتم برگشت.. با هق هق زانوهامو بغل کردم و سرمو روش گذاشتم..

Report Page