83

83


#پارت83

#قلبی‌برای‌عاشقی


 _نه من عاشق نیستم!

یه اهومی گفت : خوبه ، عاشق نشو اگرم عاشق شدی عاشق کسایی که نردیکتن نشو که پیشمون میشی!


چشمامو ریز کردم : منظورت چیه؟؟

چشمکی زد و بلند شد : بعدا میفهمی!

دیگه داشتم از دست این بعدا میفهمی اسی میشدم. هر کس هر چیزی بهم میگه نصفه ولش میکنه و میمه بعدا میفهمی


من بعدا نخوام چیزیو بفهمم کی رو باید ببیینم؟؟ دلم میخواست برم و دندوناشو تو دهنش خورد کنم عنتر گاومیش 


همون جا تو حیاط موندم که بالاخره رهام اومد بیرون 

_بلندشو بریم 


باشه ایی گفتم و پشت سرش رفتم ... قفل ماشینو وا کرد 

اشاره کرد سوار شم نمیدونم چرا یه لحظه شیطنتم گل کرد 


و با لحنی که حرصشو دربیاره گفتم : اممم راننده ها در رو واسه رئیسشون باید وا کنند.


چند ثانیه متعجب بهم نگاه کرد... سپس اخماشو کشید توهم 


_پس منو راننده خودت میدونی؟؟

نیشمو وا کردم : والا من هیچ رئیسی رو ندیدم اینجوری دنبال منشیش باشه پس تو رانندمی 


انتظار داشتم عصبی شه اما برخلاف تصورم لبخند پهنی زد و نیششو وا کرد 

واسه اولین بار فکر کنم لبخندشو دیدم 

واای خدا چقدر جذاب بود... محو لبخندش شدم که سریع جمعش کرد 


_پس من رانندتم اره؟؟

یه اهوم گفتم سری تکون داد : اوکی سوار شو 

و بعد ماشینو دور زد و در رو واسم وا کرد 


_بفرمایید سرورم 


نخودی خندیدم که اونم خندید ... سوار شدم اونم سوار شد 

یه حس عجیبی پیدا کردم، باور نمیشد بخواد اینجوری کنه 


از خونه خارج شدیم! کمی از راهو که رفتیم گفت : میخوای رئیس بودنمو نشونت بدم؟!


بازم خندیدم : نه از این خشن تر که نمیشی!

_میدونستی خیلی پرویی؟؟

یه اهوم گفتم 

رسیدیم خونه از ماشین پیاده شد ولی هر چقدر صبر کردم اون نرفت 


اشاره کردم شیشه رو بکشه پایین و خم شدم 

_چرا نمیری؟؟


_نمیخوای تعارف کنی بیام تو؟؟


ابروم بالا پرید: این وقت شب؟؟

_شب و روزش مگه فرقی داره؟؟

اب دهنمد پرصدا قورت دادم کمی ترسیدم! نکنه بخواد بیاد حرفامو تلافی کنه!

Report Page