82

82

👈کیمی👇

دو هفته دیگ دانشگاه ها شروع میشه

وای خدا چقد دانشگاه حال میده😉

مطمعنما با دخترا اون دانشگاه و رو سره دانشجوا و استادا خراب می می کنیم

داشتم تو فکرام غرق میشدم که دیدم یه صدایی داره میاد

وااا این صدایه چیه ؟

داشتم دنبال منبع صدا میگشتم ک دیدم اون صدا

صدایه زنگ گوشیه منه

وایسا بینم صدایه گوشیه منه؟

اما من ک اینو نزاشته بودم

سااااااااااااااااااااااایه

اگ دستم بت برسه بیشعور ، گرفته صدایه

خرو پوف و گذاشته برای من

سریع گوشیو برداشتم و به صفحه اش نگا کردم ، عه چه حلال زادس ، سایه زنگ میزنه

سایه :

الوو سلام کیمی جون

چقد دیر کردی دیگه داشتم قطع میکردم

کیمی:

یه کیمی جونی بت نشون بدم سایه

حالا صدا خُروپوف میزاری برا گوشیه من 😑😕

سایه:

عه شنیدیش ! دیدی چه قشنگه

کیمی :

ارع خیلی قشنگه

آشی که برا توام میپزمم قشنگه

سایه :

خو حالا اینارو ولش بعدا در موردش حرف میزنیم امروز قراره بریم خرید به دختراعم زنگ زدم اوناعم قراره بیان توام میای؟

کیمی :

من فک نکنم بتونم بیام اخه مامانم و بابام رفتن بیرون و رها پیشه منه

سایه :

ای بابا یه کاری کن دیگ

اگه نشد آجیتم بردار بیار

کیمی :

باش بزار ببینم چی میشه

👈 مریم👇

ای بابا چرا سایه دیر کرد پس

پوووووووووف

یکم وقت شناس باش دیگه خواهرم

اومدم گوشیو بردارم بهش زنگ بزنم که دیدم یکی دارع بوق میزنه سرمو که بلند کردم دیدم سایه و کیمی و غزل ان

پس بقیه کوشن!