81

81


انتخـــابی اشتبــاه



🔥🍂💥🍂🔥🍂💥🍂

🔥🍂💥🍂🔥🍂☠

🔥🍂💥🍂☠

🔥🍂☠



#پارت_81



اخمی رو صورتم نشست و تشر زدم:

+ این چه وضع داخل اومدنه گل بانو حواست کجاست؟


هول شده خواست معذرت خواهی کنه که انگشتمو رو بینیم گذاشتمو گفتم:

+ هیــس، وسایلو بزار زمین و از اتاق برو بیرون..


وقتی دیدم خیره ی آرشام شده بلند تر گفتم :

+ ســـریع، زود باش..


یه لحظه شونه هاش پرید و اما سریع چشمی گفت و کاری که میخواستم انجام داد و بلافاصله اتاقوترک کرد..


دستی لای موهام کشیدمو کاسه ی آب و با پارچه ی کنارش برداشتمو سمت تخت رفتم و روی میز توالت گذاشتمش..


ملافه رو از روش کشیـدم و دستم رو سمت دکمه پیراهنش بردم..

دونه دونه دکمه هاشو باز کردم و پیرهنو از تنش درآوردم..


با دیدن جای کبودیایی رو بدنش دستم رو هوا خشک شده بود..


سرمو تکون دادمو با فکری مشغول بقیه لباساشو از تنش بیرون آوردم..

حالا با یه شو*رت جلوی روم بود..


دستمال تمیزو توی کاسه خیس کردم و آبشو چلوندم و بعد ری پیشونیش گذاشتم..

دیگه اون لرزش قبلیو نداشت اما صورتش هنوز پر از درد بود..


بلند شدمو اول آستیناموبالا زدم، بعد کاسرو برداشتم و پایین پاش نشستم و شروع کردم به پاشویه..


نیم ساعتی بود که اینکارو میکردم با گذاشتن دستمال روی شکمش خسته کمرمو صاف کردم و نفسمو پر صدا دادم بیرون..


خواستم تبشو چک کنم که دوباره تقه ای به در خورد و ایندفعه هر کس بود بدون اجازه وارد اتاق شد..


عصبی خواستم....


به قلم #اهـــورا

Report Page