80

80


پنجره رو کامل باز کردم و بعددرو باز کردم

+....بله مامان؟

-....چرا درو قفل کردی ؟


+....خودت گفتی هروقت خواستی بخوابی درو قفل کن کارم داشتی ؟ 

-....فردا میخوام برم خونه خالت میای ؟

 

+...نمیدونم بهت خبر میدم 

دوباره درو بستم قفل کردم و برگشتم تو تخت و برای حامد نوشتم 


"..مامانم یهو اومد..."

چند ثانیه بعد نوشت 

"-...حالتو خراب کرد 

+...توچی ؟

-...من هنوز بالام دختر به این زودی نمیام پایین 


دوباره ویدعو کال گرفت من کامل لباس تنم بود اما حامد لخت بود 

اروم گفت 

-....نوک سینت از روی لباسم مشخصه گوشیتو ثابت بذار یجا تنظیم کن روی خودت

 

گوشیمو روی صندلی روبروی تختم گذاشتم و صداشو کم کردم و هندزفری هامو بیرون اوردم 

حامد اشاره کردو گفت

 

-....شلوارتو بیرون بیار 

برام سخت بود ولی یه تجربه جدید بود 

دوباره گفت 

-...حاال بیا جلوی دوربین و پاهاتو باز کن 

چشماش خمار شده بود ومنم دست کمی از خودش نداشتم

 

-....خیلی خیس شدی جون میده االن بخوریش 

واقعا باحرفاش هرلحظه داغتر میشدم

 

یک ساعتی مشغول بودیم 

دیگه واقعا به تهه خط رسیده بودم

Report Page