#79

#79

مـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ــیتـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ـرا

با بهت نگاهم کرد..توقع نداشت.. جواب کتکشو بدم.. با آخ و اوخ موهاشو از بین دستام خارج کرد.. با خشم و نگاهی مرموز مچ دستامو چسبید.. موهای گوجه ای شدم باز شده بود و دورم ریخته بود.. با خشم غریدم:دستمو ول کن...پوزخندی زد که یکهو سرشو سمت گردنم برد تا به خودم بیام گردنم اسیر لباش شد.. عمیق میک زد.. انگار داشت شیره وجودمو میک میزد..آهی غلیظ کشیدم.. فاصله گرفت و من میدونستم جای میکی که زده حالا حالا نخواهد رفت.. سرم کج شد و روی شونم افتاد.. فهمید فشارم اومده پایین.. کمی جابه جا شد.. و در اغوش کشیدم..حال من دراز کشیده بودم و بالا سرم فرمون بود و سرم روی پاهای هامون بود..خمار نگاهش کردم.. دستشو نوازش وار توی موهام کشید..خم شد و عمیق ازم لب گرفت..لبخندی روی لبم نشست و با انگشت لبشو نوازش کردم و کشدار گفتم:فکک کنم ...الکل تازه الان اثر کر..د.. اخمی کمرنگ کرد و گفت:دختر خوبی باش و بهم قول بده دیگه کاری خلاف میل من نکنی.. گیج زل زدم تو چشماش و زمزمه کردم:الان باید بگم چشـــم؟! لبمو نوازش کرد و گفت:سودا؟خانم باش..مثل الان همیشه اروم بااش.. با غم دستمو تو موهاش فرو بردم و گفتم:ب...بخشید موهاتو ککشیدم.. با لبخندی گفت:جبران میکنی.. عمیق خیره اش شدم..با محبت محکم بغلم کرد و دم گوشم گفت:دختر خوبی میشی سودا؟ خمار و شل تو بغلش گفتم:چشــم.. محکم بوسیدم..و زمزمه کرد:ببخش زدمت.. . چشمام گرم شد و به عالم بی خبری رفتم

Report Page