78

78


انقدر با خودم کلنجاررفتم تا دستمو بالا اوردم و گذاشتم تخت سینش و از خودم دورش کردم

روی تخت نشستم و سرمو بین دستام گرفتم نمیتونستم حتی به تام نگاه کنم اسم این اتفاقی که بینمون داشت می افتاد رو نمیدونستم چی بذارم 


قطره اشک سمجی از گوشه چشمام روی صورتم افتاد 

تام همونطوری وسط اتاق ایستاده بود نه من حرفی میزدم نه اون 


شایدم هیچکدوم هیچ توضیحی نداشتم 


تام:::::::::::::::::::::::::::::

دستمو روی پوست کمرش لغزوندم و صورتمو بین موهاش فرو کردم

زمان و مکان از دستم دررفته بود دستمو دور کمرش گره زدم و صورتمو ب سمت لب هاش بردم 


اما بادست رزا ک روی سینم نشست و منو از خودش دور کرد ب خودم اومدم


چشمامو بستم و دستی روی صورتم کشیدم رزا روی تخت نشسته بود و سرشو بین دستاش گرفته بود 


نه میتونستم برم بیرون نه میتونستم بمونم پیشش دلم میخواست برم بغلش کنم برای همیشه برای من باشه پیش من باشه 


قدمی جلوگذاشتمو اما پشیمون شدم و برگشتم کلافه شده بودم 


گیج و سردرگم بودم رزا هنوز دوست دختر کریس بود امامن الان توخونش بودم و سعی داشتم ببوسمش 


نه مثل قبلا منو پس میزد نه میگفت که بمون یه دوراهی سخت جلوم بود 


من رزا رو از همون نگاهه اول میخواستمش اما رزا اون یکی دیگه رو انتخاب کرده بود


دستی پشت گردنم کشیدم و بدون حرفی از خونه زدم بیرون رعد و برقی زدو بارون نم نم شروع شد


سوار ماشین شدم اما دلم راضی به رفتن نبود سرمو روی فرمون ماشین گذاشتم



رزا::::::::::::::::

تام بدون هیچ توضیحی رفت دستی روی صورتم کشیدم و توی اینه به صورتم خیره شدم چشمام قرمز شده بود و صورتم بی روح 


صدای نم نم بارون میومد بارونی مشکیمو پوشیدم و بوت های قهوه ایمو هم پوشیدم گوشیمو برداشتم و موزیکی رو پلی کردم هندزفری رو توی گوشیم گذاشتم و از خونه خارج شدم 


ماشین تام روبروی اپارتمانم بود از شیشه ماشین به داخل دید داشت تام سرشو روی فرمون گذاشته بود و اصلا متوجه حضور من نبود 


اهی کشیدم و شروع کردم به قدم زدن اسم این حسی که توی وجودم بود رو چی‌میتونستم بذارم !


اینکه بادیدنش همه چی رو فراموش میکنم .... نمیتونم پسش بزنم مغزم از کار میفته .... قلبم !!!! این ضربان تند قلبمو چی معنا کنم!


سلام بچها اینم یه پارت شبانه ...

شب خوبی داشته باشید ❤️

Report Page