76

76


76

از حرفش تعجب کردمو بطری رو گرفتم 

خون لخته شده داخل بطری مثل همون دفعه اول بودو مری گفت 

- من چند بار خون کیت رو بهش اضافه کردم ولی اینبار دیگه تغییری توش ایجاد نشد 

سری تکون دادمو بطری رو تکون دادم

این امکان نداشت 

کیت جفت خونی من بود

پس نباید خونش برای من کشنده باشه 

خیره به بطری گفتم 

- کی متوجه شدی اینجوری شده ؟

- نمیدونم کی اینجوری شد اما از بعد اینکه شمارو ترک کردم بطری رو دیدم و متوجه شدم اینجوری شده 

مری اینو گفتو ساکت شد

همممم

منو کیت دعوا کردیم

از بعد رفتن مری ما دعوا کردیم و من تحقیرش کردم ...

یعنی ممکنه بخاطر این قضیه باشه ؟

یعنی الان من بخاطر این قضیه ممکنه بمیرم؟

خیلی مسخره است 

به مانیتور نگاه کردمو گفتم 

- بطری پیش میمونه ... 

- باشه رئیس مشکلی نیست اما بهم خبر بده چی شد

نگاهی بهش انداختمو گفتم

- تو فعلا زبونتو مشروط داری منتظر خبر دیگه ای نباش

با این حرف از اتاق زدم بیرون

اما به جای رفتن به اون نقطه که مری گفت 

رفتم سمت کتابخونه

باید سر در بیارم این لعنتی چرا اینجوری شده 

داستان از زبان کیت :

تو این اتاق آخر من دیوونه میشم 

داد زدم

- بوروس... لعنتی ... کدوم گوری رفتی ...

هیچ چیزی هم اینجا نبود بزنم بشکنم اعصابم راحت شه 

به سمت در سرویس رفتم

باید یه جوری بوروس رو بکشونم اینجا

شاید بتونم با بوی خونم این کارو کنم

تو کابینت های حمام دنبال تیغ گشتم

اما خبری نبود

چشمم خورد به جای صابون 

ظرفشو برداشتمو کوبیدم زمین 

یه تیکه رو برداشتمو رو مچ کرستم خواستم بکشم که دستای قدرتمند بروس دور مچ هام حلقه شد 

سر بلند کردم تا بگم کدوم گوری بودی که خشک شدم 

این صورت بوروس نبود

Report Page