76

76


#آمور 

76

از کپی رمانام یا فروش فایل رمانام توسط افراد سودجو خسته شدم. زین پس من دیگه فایل هیچ رمانی رو نمیذارم. فقط تو کانال میشه بخونین . ممنون . #ساحل


پارت جدید: 

امیلی نگران نگاهم کرد که خندیدمو گفتم 

- چرا نگرانی؟ 

- ادوارد من تو اجتماع ...

پریدم وسط حرفشو گفتم

- نگران نباش من هستم 

با تردید گفت

- ادوارد... تو باور نمیکنی من ... من فوبیا دارم؟

شونه ای تکون دادمو گفتم

- نوچ ... تو اول نمیتونستی دو کلمه حرف بزنی. الان مثل بلبل برام سخنرانی میکنی! به نظر من تو فوبیا نداری! تو تلقین فوبیا داری 

با چشم های گرد نگاهم کردو گفت

- من فقط جلو تو میتونم حرف بزنم. پیش الکس یا آرایشگرا باز نتونستم‌

از آسانسور خارج شدیم

سوار ماشین شدیم و گفتم

- نه اشتباه نکم. پیش من مجبوری مثل آدم حرف بزنی پس میزنی اما پیش اونا چی؟

به راننده اشاره کردم حرکت کنه 

شیشه بینمونو زدم بره بالا 

امیلی گفت 

- اما 

نذاشتم حرف بزنه و گفتم

- با من بحث نکن امیلی جا این حرفا اون شورتتو بیرون بیار و به من

از زبان امیلی 

ادوارد واقعا دیوونه بود

جدا از اینکه حرف روانشناسمو زیر سوال میبرد 

قبل یه مخمهمونی رسما از من شورتمو میخواست 

هنگ نگاهش کردم گفتم

- با این پیراهن بلند شورتمو بیرون بیارم دیگه نمیتونم بپوشم

دستشو رو رون پام کشیدو گفت

- چی باعث شده فک کنی میخوام دوباره بپوشیش امیلی؟ 

آروم دامنمو داد بالا و گفت 

- عجبه کن 

با کلافگی گفتم

- من خونریزی دارم ادوارد باید پام باشه 

یهو انگار به خودش اومد 

آروم گفت

- خوب نشدی؟

با تکون سر گفتم نه 

کلافه نفسشو بیرون دادو گفت

- صبح که خوب بودی 

- قبل پوشیدن لباسا اما خونریزی داشتم 

با بی حوصلگی گفت 

- باشه ... رو صندلی جلویی خم شو پشتتو چک کنم

Report Page