74

74


+....توکه اومدی دیگه سوال کردنت چیه؟ 

-...چیه تواون گوشی بذار نار بیا یکم باما باش  

+...باشه برو میام  

از اتاق اومدم بیرون و باهم وارد سالن شدیم  

+...کال تو از در زدن خوشت نمیادا  

-....میخواستم غافلگیرت کنم شکار صحنها انجام بدم که دیگه دیر رسیدم صنحه ها  

رو از دست داده بودم  

شیطنتای دانیال روز به روز داشت بیشتر میشد  

و من به این فکر میکردم که وقتی این نامزدی بهم بخوره بعدازااون چطوری باید با  

دانیال چشم توچشم بشم ؟ 

+....ناهار چی میخوری برات درست کنم ؟ 

تابه خودم بیام کمرمو گرفت و منو روی کابینت ها گذاشت  

-....توکه تو اتاق بودی سفارش دادم  

+..چی سفارش دادی ؟ 

-...جوج  

+....من نمیخورم چراازمن چی میخوری؟ 

دانیال چپ چپ بهم نگاه کرد و گفت

....فقط میخوای ساز مخالف بزنیا همه میدونن تو عاشق جوجه ای  

خلع سالح شده بودم پاهامو تکون دادم و به دانیال نگاه کردم نمیدونستم بپرسم یانه! 

باخودم درگیر بودم  

-...چیه تو فکری جوجه !به چی فکر میکنی ؟ 

+....هیچی 

آیفون زنگ خورد  

+... دانیال اینجوری میری دم در ؟ 

-...پیرهن تنم نست فقط مهم شلواره که پامه  

سری به تاسف براش تکون دادم و میزو چیدم  

دانیال جوجها رو اورد و باهم مشغول خوردن شدیم  

-...خوبه باز ناهار خورده بودی ! 

+...چیه خب ؟ جوجه دوست دارم  

-...نوش جونت فسقل  

+...اینطوری نگام نکن نمیتونم بخورم  

-...نگاه میکنم به تالفی تمام وقتایی که نمیتونستم بهت زل بزنم میخواام نگاهت کنم  

+...تو اگه انقدر عاشق بودی پس چراانقدر دخترای جورواجور تو زندگیت بودن ؟ 

-....من حتی یدرصد هم به این فکر نمیکردم که بتونم تورو داشته باشم

Report Page