73

73


۷۳

چونه ام رو ول کرد 

تقریبا پرت شدم رو تخت 

بروس به سمت در رفتو گفت

- میکشمت مری ...

سریع گفتم 

- یعنی این استفانی انقدر مهمه که بخاطرش مری بکشی؟

با این حرفم دست های بوروس رو دستگیره در خشک شد 

سریع از فرصت استفاده کردم و گفتم

- نمیخواستی من بدونم ؟ یا چیز دیگه ای این وسط بود ؟

بوروس برگشت سمتم

با دیدن قیافه عصبانی پشیمون شدم چرا نذاشتم بره 

دوباره با گام های قدرتمند اومد سمتم

با هر قدم گفت 

- تو چی فکر کردی کیت ؟ که من یه پسر بچه هوس بازم ؟

با این حرف بلند خندیدو گفت 

- من یه ابر خوناشامم که جد بزرگ تو میشم .‌‌‌.. میدونی با چندتا دختر تا حالا خوابیدم ؟ 

پوزخند زد و گفت

- صدتا؟ هزارتا ؟ تعدادش از دستم در رفته

بازم یه قدمیم ایستاد 

دستشو رو لبم کشیدو گفت

- من هر مدل لب بخوای بوسیدم

دستش رفت رو گردنم پائین تر و گفت

هر مدل اندام فکر کنی دیدم و زیرم حس کردم ...

پوزخندی زدو گفت 

- اونوقت فکر میکنی الان جذب اندام و هیکل کسی میشم ؟

اینبار بلند خندیدو گفت 

- سکس و خون نیاز انکار نشدنی ماست پس من از هر کسی خوشم بیاد استفاده میکنم... اما این دلیل نمیشه اونا روی من قدرتی داشته باشن 

دستشو عقب کشیدو گفت 

- حتی تو ... 

نگاهش سر تا پام چرخید 

مصل کسی که به دید خریدار نگاه میکنه

با بی تفاوتی گفت

- تنها دلیل کشش بدنم به تو اون طلسم خونه نه چیز دیگه

Report Page