73

73


خواستم برم که یکی از دخترا از امیلی پرسید

- حالا تو واقعا دوست دختر ادوارد کلارک هستی؟ یا الکی دهری میای برا مراسم 

مکث کردم 

دختر دوم گفت

- سوزی این چرتو پرتا چیه میپرسی؟ 

سوزی گفت 

- آخه ببین چقدر خوشگله ! 

- آقای کلارک هم خیلی پولداره

- پولداره اما معروف به بی اخلاقی

جلو خودمو گرفتم تا نرم تو و جوابشو ندم که امیلی گفت 

- ادوارد قلب مهربونی داره فقط زود عصبانی میشه 

دخترا ساکت شدن‌

انگار شوکه شدن از جواب امیلی 

مثل من که شوکه شده بودم

میدونستم امیلی الکی گفت 

هیچکس به مردی که بهش تجاوز کرده و بدنشو داغون کرده نمیگه قلب مهربونی داره...

هرجند دلم میخواست این حرفش حقیقت بود 

با عصبانیت رفتم سمت پذیرایی 

من چم شده بود ؟

یه شات ویسکی زدم بالا 

بعد مدت ها دارم با یه دختر تو انظار عمومی حاضر میشم

اونوقت نگرانیم چی؟

اینکه امیلی چی راجع بهم فکر میکنه!!!!

واقعا دیوونه شده بودم 

لم دادم رو کاناپه 

بهتره آروم باشی ادوارد کلارک

این حس ها زود گذره ... 

یاد کیف امیلی افتادم.وقتی رفتم براش پد بهداستی بردارم

تو کیفش کاموا و عروسک بافتنی بود 

حس کردم یه لحظه اوم وجه عمیق امیلی رو دیدم

چقدر دلم میخواست مینشستم باهاش حرع میزدم

از رویاها و افکارش میفهمیدم‌

دوباره به خودم اومد

عصبی بلند شدم 

ادوارد ادوارد تو خل شدی

این دوست دادم ها چیه!!!

امیلی اینجاست برای لذت از بدنش پس این افکار چرندو تموم کن

با این فکر چرخیدم سمت اتاق ها

اما با دیدن امیلی رسما سر جام میخکوب شدم

Report Page