A7

A7


کامل برگشت سمتم و گفت 

- بازم تو ....

بریده گفتم

- سلام... داشتم... اینجا... تمیز میکردم... الان... میرم ...

این ترس و اضطراب تو حضور دیگران همیشه حرف زدنو برام سخت میکرد 

لبخند ترسناکی رو لبش نشستو گفت

- الان مثلا از من ترسیدی

با ترس عقب رفتم

اما فضائی پشت سرم نبود 

خوردم به دیوار و ادوارد یه قدمی من ایستادو گفت

- فکر کردم پشیمون شدی ...

- من... به این کار ... نیاز ...

نذاشت حرفم تموم شه و چونه ام رو تو دستش گرفت 

فشار دستش نفس نمیذاشت برامو گفت 

- برا همین اومدی تو اتاق استاد من 

با این حرفش تازه متوجه دور تا دور اتاق شدم

همش قفسه بود. قفسه های پر ...

پوزخندی زد 

چونه ام رو ول کردو گفت 

- چی بلند کردی هان ؟

سریع گفتم 

- هیچی به خدا من فقط داشتم تمیز ...

با دادش ساکت شدم که گفت

- هیس... حرف نشنوم... گوشیتو بده ...

با ترس نگاهش کردم که دستشو آورد سمتمو داد زد

- گوشیت ...

با تکون سر لب زدم

- ندارم 

ابروهاش بالا پریدو گفت

- نداری؟ میخوای باور کنم ؟

بهو مثل وحشی ها افتاد به جونم و شروع کرد به گشتن تنم 

جیب هامو همه جای لباس و بین پامو حتی دست کشید 

با عصبانیت عقب رفتو گفت 

- لخت شو ... زود ...

از زبان ادوارد :

دیگه شک نداشتم اومده بود دزدی اطلاعات 

خیلی بد فیلم بازی میکرد 

کدوم احمقی با این چشم ها میاد کلفتی یه خونه ؟

فقط کافیه بره تو یه بار که ده برابر پول اینجارو دربیاره 

یا حتی یه فروشنده ساده هات داگ بشه 

اونوقت با این دست های سفیدو ظریف اومده بود کارگری !

یا وقتی منو میدید اینجور الکی میترسید 

درسته من معروفم که به پشه ماده هم رحم نمیکنم 

اما احمق نیستم که انقدر راحت بازیم بدن 

میدونستم از اسناد اتاقم عکس گرفته

شک نداشتم یه دوربین این دور و برا پیدا میکردم 

فقط ترسیده نگاهم کرد که دوباره داد زدم 

- لخت شو... کامل 

اشکش راه افتادو گفت 

- خواهش میکنم آقا ... من هیچی ندارم 

با انگشتم کوبیدم به سینه اش و گفتم 

- الان زنگ میزنم به پلیس تا تکلیفت معلوم شه 

گوشیمو بیرون آوردمو به دروغ شماره گرفتم که با ترس گفت 

- آخه چرا؟ مگه من چکار کردم ؟

- پلیس بیاد معلوم میشه 

- خواهش میکنم آقا ... من فقط همین کارو پیدا کردم 

نگاهش کردمو گفتم 

- برای کی کار میکین؟

- برای شما 

پوزخند زدمو گفتم

- اگه برای من کار میکنی پس چرا لخت نمیشی؟ مگه این دستور من نیست 

فقط نگاهم کرد 

بدون حرفی دست لرزونشو بلند کردو شروع کرد به باز کردن دکمه های لباس فرمش 

دستاش زیادی میلرزیدو خیلی مسخره بود

حداقل یه لرزش دست طبیعی هم بلد نبود بازی کنه 

نگاهم از دستاش رفت رو بازی لباسش ...

پیشبندشو رو صندلی گذشاتو دکمه های لباس فرمشو تا پائین باز کرد 

بدنش لاغر بود 

اما سینه های پری داشت 

به نظر میاومد واقعی باشه نه تزریقی 

واقعا دوست داشتم بدونم چند سالشه 

به لباسش اشاره کردمو گفتم

- کامل ...

پیراهنش رو زمین افتادو لباس زیر کهنه اش پیدا شد

اینا چی بود تنش بود ؟

مال چند سال پیش بود ؟

مشکوک نگاهش کردم

صورتش کاملا خیس شده بود 

یه لحظه دو دل شدم

نکنه دارم اشتباه میکنم 

کوشیم ویبره خوردو سریع چکش کردم

یه پیام از مشاورم بود 

-ادوارد... قیمت های مناقصه لو رفته. احتمالا یه نفوذی تو خونه ات داری .

قیمت ها لو رفته ؟

مناقصه ای که یه ساله دنبالشم...

لو... رفته ...

نفوذی... تو خونه ...

سرمو بلند کردمو به امیلی نگاه کردم 

عصبانیت نمیذاشت درست نفس بکشم 

زیر لب گفتم 

- هرزه کوچولو و به سمتش رفتم

Report Page