#67

#67

مـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ــیتـْ͜ुٞـᬼٞـ۪۪۪ٞٞٞ͜͡ـرا

سمتش برگشتم که تو اغوشش فرو رفتم حولرو روی پایین تنه ی لختم گذاشتم نگاهمو به چشمای مرموزش دوختم.. موهای بلند روی پیشونیشو کنار زد و لبشو سمت لبم اورد..انگشت سبابمو روی لبش گذاشتم..و نه ای زمزمه کردم.. با چشمای پر سوالی نگاهم کرد..خودمو روی پاش جابه جا کردم.. و سرمو روی سینش گذاشتم..دستش دورم حلقه شد و در سکوت در اغوشم کشید.. زمزمه کرد:عمل میکنم.. خیلی زود.. تا بتونیم یه رابطه پر لذت داشته باشیم سرمو بلند کردم و به چونش خیره شدم. زمزمه کردم:رابطه ی من و تو فقط قراره به سکـ..س ختم بشه؟ برم گردوند نگاهم توی چشمای ابی رنگش ثابت موند اومد حرف بزنه که صدای گوشیش بلند شد.. از روی پاش بلند شدم گوشیشو برداشت..نمیدونم کی بود که اخماش درهم رفت و از اتاق خارج شد.. حولمو با لباسای هامون عوض کردم.. و اب موهامو با حوله گرفتم و از اتاق خارج شدم سمت پذیرایی رفتم.. به هامون که با خونسردی به مکالمه گوش می داد چشم دوختم... دستمو بین پام بردم و بین پامو خاروندم.. شورت نپوشیده بودم.. همونطوری که گوش میداد اشاره کرد سمتش برم کنجکاو سمتش رفتم.. که با یه دست بغلم کرد و نشوندم روی کانتر.. لبخندی روی لبم سبز شد..دستش بین پام رفت.. و اروم مالش شد.. خیس شدم.. دستامو اهرم بدنم کردم و سرمو عقب بردم.. آه های غلیظ می کشیدم هامون با نیشخندی گفت:صدای آه؟اشتباه میکنی صدای اه و ناله نمیاد سرمو بلند کردم و متعجب نگاهش کردم که چشمکی زد.. لبمو به دندون گرفتم و خمار نگاهش کردم گوشیشو از گوشش فاصله داد پایین پام نشست و سرشو زیر تیشرتم که تا زانوم بود برد و بینیشو به کــ.صم مالوند و تو همون حالت تو گوشی گفت:گلاره کـ.صشر نگو.. هروقت دادنت به شوهر قرمساقت تموم شد زنگ بزن

Report Page