65

65


#کوازار 

۶۵

به بالای ساختمون نگاه کردم

بنیامین برام دست تکون دادو گفت 

- برگرد عمارت 

فقط سر تکون دادمو بلند شدم 

با تمام سرعت دوئیدم سمت ماشین

درسته اون عوضی ها تو راه رفتن کند هستن 

اما تو پرواز کردن خیلی سریع هستن

در ماشینو باز کردمو ماشینو روشن کردم

حدکت کردم تا دور بزنم 

عرض خیابون برای دور زدن خوب نبود  

گاز دادم برم جلو تر و تو فضای خالی جلو دور بزنم که یه عوضی دیگه پرید رو کاپوت

ماشین لزرید و اون عوضی دستشو گذاشت رو شیشه و به سمت من فریاد کشید 

از این پرش ناگهانی و فریادش ناخداگاه ترمز کردم

شتاب ماشین باعث شد اون موجود سیاه پرت شه پائین

بدون اینکه پشتو نگاه کنم سریع دنده عقب گرفتم.گاز دادم سمت عقب و برگشتم به پشت سر

اما همین لحظه کوبیده شدم به یکی دیگه از اون سیاطین که پشت ماَین ایستاده بود.از ضربه ماشین عقب پرت شد 

خواستم از روش رد شم که صدای ترکیدن لاستیک ماشین بلند شد

ماشین تعادلشو از دست دادو کج شد 

خدای من 

امیدوارم بچ ه ها این صدارو بشنون و بیان کمکم

خواستم بالا رو چک کنم که هر دوتا شیطان خودشونو به ماشین رسوندن

یکی در سمت خودم

یکی در سمت کناری 

جیغ زدن

یکی سرشو کوبید به شیشه

یکی مشتشو 

شیشه ماشین ترک گرفت

میدونم الانه که شیشه بشکنه 

نمیشد صبر کرد

داشبردو باز کردم ببینم چیزی هست به درد من بخوره.

با دیدن سیم باطری به باطری ماشین مکث کردم 

تو سرم مرور کردم چه کاری با این سیم از دستم بر میاد ...

خب...

برق میخوام... برق باطری ... و این سیم ها

عالی بود

شاید جواب بده ...

بهتر از نشستن و منتظر موندنه .

سیم هارو برداشتم 

از زیر صندلی قفل کاپوت رو زدم

سان روف رو باز کردم

قفل مرکزی رو باز کردمو خودمو کشیدم سمت سانروف 

یکی از شیشه ها شکست

اون عوضی دستشو آورد داخل که خودمو از سانروف کشیدم بالا

از روی سقف باید میرفتم رو کاپوت 

اما میترسیدم اینجوری قفل درش دوباره بسته شه.

پس چرخیدم سمت همون عوضی که داشت به داخل چنگ میزد 

جفت پا کوبیدم به سر و کتفش 

لنگ زدو رو زمین افتاد

مکث نکردم

پریدم پائئن

اون عوضی سعی کرد پامو بگیره

اما به موقع دوئیدم

در کاپوت باز کردم

ماشین روشن بودو یه فرصت بیشتر نداشتم 

گیره سیم هارو گرفتم و به دو سمت باطری وصل کردم

اما هنوز سمت دیگه رو نگرفته بودم که دستی چنگ زد به رون پام و منو عقب کشید

جیغم از درد بلند شد...

Report Page