62

62

رمان آموروفیلیا جلد دوم

ادوارد آروم شروع کردو گفت 

- امیلی ... همیشه انقدر تنگ بمون 

به زور گفتم 

- تو باید بزاری بمونه 

خندیدو خودشو داخلم خالی کرد

عقب کشیدو گفت 

- انقدر تنگی که فرصت باز کردن راهو هم نمیدی ...

نشست رو صندلی و اول شروع کرد به تمیز کردن من

باورم نمیشد 

مردی که بهم تجاوز کردو منو رو زمین رها کرد حالا هر بار اینجوری اول منو تمیز میکنه 

درسته فکر میکرد من یه نفوذی هرزه ام

اما رفتارش هیچوقت برام حل نشده بود 

لباسمو مرتب کردم

نشستم و شورتمو پوشیدم

ادوارد گفت 

- این دیگه برای چیه ؟ بزار دستم آزاد باشه 

لبخند زدمو گفتم 

- ادوارد هنوز بین پام خیسه باید پد بزارم لباسم مرطوب نشه 

لباسم رنگش روشن بودو میدونستم حق با منه

ادوارد سری تکون دادو گفت 

- باشه ... بزار ببینم 

خدای من... ادوارد با همه چی تحریک میشد حتی پد گذاشتن من 

آروم یه پد رزانه بیرون آوردم 

به شورتم چسبوندمو پ.وشیدم 

به صورت ادوارد نگاه کردم

یه سمت لبش به صورت یه لبخند پر از رضایت بالا رفته بود 

لباسشو مرتب کردو گفت 

- خوبه ... بریم این قرار رو زودتر تموم کنیم که دوباره تحریک شدم


سلام دوستان . برای خرید فایل کامل همه رمان های من به اینجا مراجعه کنید.

آموروفیلیا حلد اول و دومش یکجا فایل شده برای بروش 💕👇

https://t.me/mynovelsell/816

Report Page