600

600


#کوازار 

#۶۰۰

سام با این حرف از اتاق خارج شد

سریع پشت سر سام رفتم

خبری از آترین نبود 

جلو خودم رو گرفتم تو ذهن سام چیزی نگم‌

هم قدم با گام های بلند شام سریع از عمارت خارج شدیم و سام بالا پرید 

من هم پشت سر سام بالا پریدم و بلاخره گفتم

- آترین کجاست ؟

سام نگاهم کرد 

بی صدا لب زد

- بعدا ! 

ابروهام بالا پرید

قضیه چی بود که سام انقدر عجله داشت و مشکوک بود 

رو تراس اتاق مبنا ایستاد و بدون مکث وارد اتاق شد 

من هم پشت سرش وارد شدم‌ و مثل سام با عجله به سمت در خروج رفتم 

انقدر عجله داشتم کا وقتی سام پشت در مکث کرد محکم خوردم بهش و برای حفظ تعادلم یه قدم مجبور شدم برگردم عقب 

هینی گفتم و هم زمان بازو سام رو هم گرفتم که سریع برگشت با سمت من 

خواستم بگم چرا ایستادی

اما برق چشم هاش ساکتم کرد و تا بخوام این نگاه رو تحلیل کنم تو بغل سام بودم 

بی تحمل لبش رو گذاشت رو لبم و با بوسه ای که رو لبم نشوند نفس عمیق کشید

انگار هوای ریه های منو میخواست 

دستش دور بدنم قفل شد 

کمرمو گرفتو بلندم کرد

همزمان چرخید و پشتمو به در چسبوند

لبمو نرم گاز گرفت و کشید  

ناخوداگاه لبش رو محکم گاز گرفتم

سرش رو عقب برد و جدی نگاهم کرد

اما من زود نگاهم از چسم هاش برگشت رو لب هاش و لب زدم 

- هنوز سیر نشوم 

گوشه لبش نرم بالا رفت

یه لبخند مغرورانه اما پر از شیطنت 

نرم چونه ام رو بوسید

خواستم لبشو ببوسم سرش رو عقب کشید 

خواستم دست ببرم تو موهاش اما سریع منو گذاشت پائین و یه قدم عقب رفت

مشکوک نگاهش کردم که خیلی پر رو گفت

- همیشه من تو تب و تاب باشم؟ حالا نوبت توئه 

چشم هام از این حرف سام گرد شد

باورم نمیشد چیزی که شنیدم 

سام چشمکی تحویلم داد

دستم دو گرفت 

در رو باز کرد و دستم رو کشید 

دلم میخواست وایسم و سرش داد بزنم 

بگم کجا میخوای بری!

کجا داری میری 

اما نمیخواستم بفهمه چقدر اینبار من بی تاب شدم .

به سمت پورتال رفتیم و سام بلاخره تو ذهنم گفت

- ما باید تنهایی ، خواهرت و اخوان رو ملاقات کنیم !

سلام دوستان. تو این دو سال که از چاپ اولین کتابم میگذره پیام های زیادی داشتم مبنی بر عدم رضایت از کیفیت چاپ و مشکلات نگراشی چاپ کتاب. پس قرارداد چاپ کتاب هام رو با انتشارات متخصصان تمام کردم تا بعد از ویرایش انشالله با یه انتشارات دیگه چاپ کنم . ویرایش منظورم اصلاح مشکلات نگارشی هست. همچنین جلد دوم برای کتاب های توکا پرنده کوچک و پرنیان شب هم جداگانه نوشته میشه و چاپ میشه . همه اطلاع رسانی های من تو همین کانال و تو پیج اینستاگرامم انجام میشه

👇👇👇👇👇

https://www.instagram.com/p/CZ949pMKs70/?utm_medium=copy_link


Report Page