60

60

دمی گاد

60

این دختر چموش تو تختخواب یه الهه بود 

الهه لذت و شهوت ...

نفس گرفتمو آروم از رو آنی بلند شدم 

به صورتش با چشم های بسته و غرق لذت نگاه کردم 

آروم و خمار پلک هاشو باز کرد 

نگاهم کردو با نیشخند گفت 

- باید این نکته رو یاد آوری کنم که من مال خودمم بوروس نه کس دیگه

تو گلو خندیدمو کنارش دراز کشیدم

دوست نداشتم حال خوبمو خراب کنم

برای همین بهش جواب ندادم

اما از بعد امروز ...

از بعد این لحظه ...

آنی به من و رختخواب من تعلق داره

نه کس دیگه ...

آنی نفس عمیقی کشیدو نشست رو تخت 

نگاهم رو بدن خوش تراشش چرخید 

برگشت سمتمو گفت 

- لباس داری برا من ؟

بلند شدمو گفتم 

- یه چیزایی هست که تورو به خونه برسونه

با این حرف بلند شدم

میدونستم داره تن منو دید میزنه

با آنی خبری از خجالت نبود

برای همین برگشتم سمتش و گفتم 

- از چیزی که میبینی راضی هستی ؟

شونه ای تکون دادو گفت 

- ای بد نیستی ... بهتر از تو زیاد دیدم

پوزخند زدمو گفتم 

- جز من دوتا ابرخوناشام مرد دیگه وجود داره ! میخوای بگی با اوونام خوابیدی؟

آنی بی تفاوت به اینکه لخته بلند شد 

اومد سمت منو در کمدو باز کرد و گفت 

- نه خب تو اولین ابرخوناشام بودی. اما جالب بود. شاید اون دوتارو هم امتحان کنم ببینم کدوم بهترین

پوزخند زدم به حرفش که کمد لباس هامو بالا پائین کرد 

تو این حالت قوس بدنش خیلی اقوا گر شده بود

برای همین آروم دستمو رو کمر و باسن خوش فرمش کشیدم

بدون اینکه صاف وایسه با اخم به من نگاه کرد

لبخندی تحویلش دادم

پشتش قرار گرفتمو سریع گفتم 

- خودت بیدارش کردی. حالا باید خودتم خوابش کنه 

از زبان آنی :

باورم نمیشد من با بوروس خوابیدم و الان که اومده پشتم دوباره دوست دارم اون کار هارو تکرار کنم 

نه نه آنی داری زیاده روی میکنی 

بهتره جایگاه بوروس رو همین الان بهش نشون بدی

صاف ایستادم که بوروس سریع دستشو برد بین پام ...


سلام دوستان. من جز رمان دمی گاد دوتا رمان دیگه دارم. خون شیرین و تبدیل شده . آره رمان های من صحنه داره اما دلیل نمیشه چون صحنه داره چیزی که من مینویسمو کسی بدزده! اینهمه رمان تو دنیا وجود داره صحنه داره بی ارزشه! باید دزدیده شه؟!


خواستم بگم من راضی نیستم این کانال ها و گروه ها و سایتا دارن رمان های منو رایگان یا پولی پخش میکنن و یه عده هم دورشون جمع شدن براشون هورا و به به چه چه میکنن از اونا بدترن! همین کارهای این افراد باعث شده دمی گاد آخرین رمان مجازی من باشه. منتی نیست فقط فهمیدم من آدم تحمل این حجم از سو استفاده گری نیستم.

ملت شب و روز مینالن که چرا مملکت ما پر از دزدی و فساده بعد تا به خودشون میرسه با هزار توجیح و تبصره تو دزدی بقیه شریک میشن یا دزدی میکنن. بابا شما که به ده بیست تومن رمان های یه نویسنده که کلمه به کلمه این رمانو نوشته رحم نمیکنی خب جایی برسی از صد تا دزد و اختلاص گر بدتر میشی! حداقل از مملکتت ننال ! چون خودت بدتری.

من دوست دارم صحنه دار بنویسم. شما دوست نداری نخون ! اما حق نداری برای کار من تصمیم بگیری.

روزتون بخیر

Report Page