59

59


دوستان رمان دو هفته دیگه تمومه بعدش پارتا پاک میشه و رمان جدید قرار میگیره. هر روز آنلاین رمانو بخونین نا چیزی از دست ندین . اینم آدرس پشتیبان

https://t.me/mynovelsell


59

به خودم اومدمو رفتم بالای سرش که یخره بهم گفت 

- آبرو نداشته ام رفت 

خندیدم 

دستشو گرفتمو بلندش کردم و گفتم 

- ببخشید این استپرش رو جارو برقی خورد . همش سر میخوره 

آلا سرشو دست کشیدو گفت 

- تقصیر خودم ...

بازم نتونست جمله اش رو تموم کنه چون از حال رفت 

اینبار سریع بغلش کردم نذاشتم بیفته 

انقدر سبک بود که حس نمیشد 

اما بدنش نرم بودو استخونی نبود

گذاشتمش رو کاناپه و زود آب قند آوردم 

یکم ریختم بین لب هاش 

مردد بودم ببرمش بیمارستان یا نه که چشکم هاشو باز کرد 

با شرمندگی نگاهم کردو گفت 

- ببخشید باز غش کردم 

ناخداگاه موهاشو که از زیر مغنعه بیرون ریخته بود از روی صورتش کنار دادمو گفتم 

- ببخشید باز باعث شدم غش کنی 

با خجالت لبخند زد 

نشستو آب قندو تا آخر خورد 

موهاشو مرتب کردو گفت 

- خوبم... بریم 


نگرانش بودم اما اصرار کرد خوبه 

با هم رفتیم پائین . دوست داشتم باز بغلش کنم

ببوسمش

اما روم نمیشد 

تا خونه همش نیم نگاهم بهش بود

حس میکردم اونم زیر چشمی منو میپاد

اما زبون لعنتیم اینبار خیلی محتاط شده بود 

وقتی رسیدیم گفت 

- مرسی مهندس خیلی ...

پریدم وسط حرفشو گفتم 

- وقتی تنهائیم آرش صدام کن 

چشم هاش اون برق دوست داشتنی منو زدو چشم آرومی گفت و با خجالت گفت 

- مرسی آرش. زحمت افتادی 

چشمکی بهش زدمو گفتم

Report Page