59

59

@aagaape

اصلا خودم به این عکس ها انقدر توجه نکرده بودم که سیاوش توجه کرده بود 

از این نگاهش تنم داغ شد 

اینکه یه مرد اینجور عکس من و اندام منو زیر نظر داشت برام تازگی داشت 

سیاوش نوشت 

- اینارو بردار 

چند ثانیه بعد نوشت 

- لطفا ...

خواستم بنویسم اینا کجاش بده که نوشت 

- من مردم آرام... به حرفم اعتماد کن ... من دوست ندارم چیزی که مال منه منبع لذت بقیه باشه 

جمله اش برام قابل هضم نبود 

چیزی ! منظورش من بودم ؟!

مال اون ! منظورش من بودم ؟

منبع لذت ! منظورش من بودم ؟

بدون فکر بیشتر براش نوشتم 

- میشه راجب من مثل یه کالا صحبت نکنی 

سریع زنگ زد 

اما رد تماس زدم 

واقعا حس بدی داشتم 

شاید خیلی از دختر ها از اینکه کسی اینجوری راجبشون حرف بزنه خوششون بیاد 

اما من حس بدی داشتم 

من مال کسی نبودم 

حداقل الان 

دوباره زنگ نزد . بلکه پیام داد

- آرام ... زنگ میزنم جواب بده 

خدای من هی دستور هی دستور ! چرا ؟

با بی حوصلگی وقتی زنگ زد گفتم 

- سیاوش ... 

نذاشت ادامه بدم و با صدای خیلی جدی و قوی گفت 

- من راجبت مثل یه کالا صحبت نکردم آرام . من حس و احساسمو گفتم . هیچ مشکلی هم تو حرفم نبود . تو قراره مال من بشی بهتره بدونی من خیلی روت حساس هستم و خواهم بود . این چیزی نیست که بخوام تغییرش بدم یا حتی بتونم . پس اگه فکر میکنی نمیتونی با کسی باشی که تو اشتراک گذاشتن اندام زنش سخت گیره همین الان بهتره جدی بهم بگی 

هنگ کرده بودم 

حرفاش سنگین بود 

لحنش از اون سنگین تر 

انگار درست نفهمیده بودم چی گفت 

آروم و با تردید گفتم 

- من قصد اشتراک گذاشتن اندامم رو ندارم سیاوش 

- خوبه ...

اینو تندو جدی گفت 

اما من باز آروم و با تردید گفتم 

- اما دوست هم ندارم کسی به من شک داشته باشه یا محدودم کنه ... خودم خط قرمز هارو میدونم و رعایت میکنم 

سیاوش مکث کرد 

حس کردم میخواد چیزی بگه ! شاید دوباره قضیه مهمونی رو رو کنه 

اما اینبار گفت 

- بهم ثابت کن ...

Report Page