57

57

دمی گاد به قلم ملودی

سلام دوستان بعضیا پیام میدن تو رمانات صحنه داره پس حق نداری از حق الناس حرف بزمی و حقته فایلتو بدزدیم .

میخوام اینجا جواب بدم شما میتونی هر جور دوست داری دزدیتو توجیح کنی . اما من کسیم که تک تک اون کلماتو نوشتم پس هر کسی که خوندو سو استفاده کرد مدیون منه 😊 تمام!

نه به دین ربطی داره نه مذهب نه آئین فقط به شعور و انسانیت ربط داره که متاسفانه همه ندارن‌

روزتون بخیر


57

بوروس با تعجب گفت 

- مطمئنی؟ 

رین سری تکون دادو پرید

حتی منتظر من نموند همراهش برم

منو بوروس به هم نگاه کردیم

بوروس پوزخندی زدو گفت 

- اونم کم عوضی نیستا 

سری تکون دادم و گفتم 

- موافقم. هرچند این قضیه چیزی از عوضی بودن تو کم نمیکنه

لبخند مشکوکی زد 

نگاهش رنگ شیطنت گرفت و تو ضورتم چرخید

دستشو به سینه زدو گفت 

- فکر کنم تو از عوضی ها خوشت میاد که هزار ساله با برادرت موندی 

ابروئی بالا دادمو گفتم 

- خودت میگی برادرم... پس مجبور بودم... اما در مورد باقی ععوضی ها دلیلی نداره بخوام بمونم 

خواستم برم که بوروس گفت 

- چرا امتحان نمیکنی؟ شاید دلیلی برای موندن پیدا شد

هر دو خیره به هم شدیم 

میدونستم منظور بوروس چیه 

آروم رفتم سمتشو گفتم 

- شاید خوب ببوسی بوروس... اما اخلاق گندت طعم بوسه هاتو هم خراب میکنه 

رو به روش ایستادم

دستمو گذاشتم رو صورتش 

خیره به من بود 

نگاهش رو لب هام و چشم هام در گردش بود

به چشم هام خیره شد و گفت 

- آنی ... من اگه بخوام تورو ببوسم ... یا حتی بیشتر ... تورو تو رختخوابم داشته باشم ... 

ابروهام بالا پرید که بوروس گفت 

- شک نکن به اجازه تو نیاز ندارم

هر دو ابروم بالا پریدو گفتم 

- اتفاقا شک ندارم ... مطمئنم نمیتونی جناب ابر خوناشام 

بوروس خواست منو بگیره که پریدم 

نیست تو دنیا سریع تر از من 

رو شاخه درخت ایستادم

برگشتم سمت بوروس که نیخندمو تحویلش بدم

اما خبری ازش نبود 

تا بخوام بچرخم بین تنه درخت و بدن مثل سنگ بوروس قفل شدم

بدنشو به بدنم حسابی فشرو خیره به چشمام گفت 

- این اولیش ...

لب هاش رو لب هام نشست ...

Report Page