56

56

Behaaffarin

به نشونه بلدم سرم رو تکون دادم و باز زل زدم به پاسخنامه روبروم

جواب سوال رو بلد نبودم اما هم از تقلب کردن میترسیدم، هم غرورم اجازه نمیداد

بالاخره بی خیال فکر کردن شدم و بلند شدم تا برگم رو تحویل بدم

همون موقع امیر هم بلند شد

هردو برگه هامون رو تحویل دادیم و به سمت در خروجی سالن رفتیم

پرسید:

-      چطور بود؟

-      بد نبود. یه سوال رو بلد نبودم

-      چرا نگفتی پس؟

-      نخواستم دردسر درست شه

چیزی نگفت و من دوباره پرسیدم:

-      همه رو بلد بودی؟

-      تقریبا

به نیمکت ها رسیده بودیم

وسایلم رو گذاشتم و گفتم:

-       من منتظر نگار میمونم

گفت:

-      خب منم میمونم. وقتی اومد میتونیم بریم یه آبمیوه ای چیزی بخوریم

یکم دستپاچه شده بودم

میدونستم نگار از امیر خوشش نمیاد

دوست نداشتم فکر کنه دارم تو عمل انجام شده قرارش میدم

برای همین به امیر گفتم:

-      لازم نیست. معطل میشی. اون معمولا تا آخر وقت میشینه

امیر نشست روی نیمکت و گفت:

-      اشکالی نداره. وقتم خالیه

منم نشستم و گوشیم رو درآوردم

یه پیام از دوستم داشتم

نوشته بود:

-       اینستای میثم رو دیدی؟

من و میثم همدیگه رو آنفالو کرده بودیم

برای همین براش نوشتم:

-      نه چطور؟

آنلاین نبود

گوشی رو کنار گذاشتم و باخودم فکر کردم حتما دوست دختر جدید پیدا کرده و عکسش رو گذاشته

زل زده بودم به در سالن تا نگار بیاد

گرچه هنوز نیم ساعتی تا اخر امتحان مونده بود و میدونستم به این زودی ها نمیاد

گوشیم ویبره خورد

همون دوستم بود

یه عکس فرستاده بود

باز کردم دیدم اسکرین شات از پست جدید میثمه

یه عکس دوتایی از ما بود که زیرش نوشته بود:

آدم های هرز زندگی را باید حذف کرد

دستام شروع کرد به لرزیدن

بعد از همه کارهایی که کرد، همه دعواها سر کیانا، من شده بودم آدم هرز؟

خواستم به میثم پی ام بدم که امیر متوجه حالم شده بود

صدام زد:

-      چیزی شده؟

دوست نداشتم از گذشته م بهش چیزی بگم

فقط گفتم نه و گوشی رو گذاشتم کنار

اگه به میثم پیام میدادم حتما دعوامون میشد و نمیخواستم جلوی امیر کنترلم رو از دست بدم

معده م درد گرفته بود

درد معده من از چند ماه پیش شروع شده بود

از همون موقع هایی که هم استرس دانشگاه و درسارو داشتم و هم با میثم درگیر بودم و آخرای رابطمون بود

یه شب درد معده م به حدی رسیده بود ک دیگه نمیتونستم تحمل کنم

به حالت جنینی دراز کشیده بودم کف زمین

نمیتونستم تکون بخورم و نمیدونستم باید چیکار کنم

با هر حرکت کوچیکی درد صدبرابر میشد...


Report Page