53

53


خوابالو رفتم توسالن و جواب دادم صدای مردونه بود 

پرسیدم

+...شما

-...محمد هستم دوست متین

بی حوصله گفتم

+...اهاشرمنده نشناختم متین رفته سرکار خونه نیست 

-...باخودت کار دارم

شوکه شدم بینمون سکوت شد محمد گفتم

-...الو...قطع شد ؟ 

+...نه بفرمایید

-...راستش من دیشب ناخاسته رفتار متین رو باشما دیدم احساس کردم اون متین همیشگی نبود 

پوزخند زدم تویه لحظه پراز خشم و عصبانیت شدم و با صدایی که مطمعن بودم نفرت توش موج میزنه گفتم

+...اتفاقا متین همیشگی همونیه که دیشب دیدین جناب 

بعدم تلفنو محکم کوبیدم و قطعش کردم سیمشم کشیدم و برگشتم تواتاق 

انقدر سرمو تو بالشت فشار دادم تا دوباره خوابم برد 

هیچکس حرف منو باور نمیکرد 

متین واقعی یه عوضی روانیه 

اما کی میخواد باور کنه؟! .

تا بخواد باورشون شه موهام شده رنگ دندونام ...

تاغروب که متین بیاد خوابیدم 

غذا از شب قبل مونده بود گرم کردم و خوردیم 

متین گفت

+...چراهرچی زنگ زدم خونه جواب ندادی ؟ 

ظرفای شام رو جمع کردم و اروم گفتم

-...تلفن زنگ نخورد 

متین بلند شد سیم تلفنو چک کرد و گفت چرا وصل نیست؟ 

خودمو مشغول شستن ظرفا کردم و گفتم 

+...لابد دیشب بچهابازی میکردن کشیدن قطع شده 

به محض وصل شدن تلفن زنگ خورد 

شوکه وایسادم سرجام 

از ترس سکسکم شروع شد 

اگه محمد باشه چی!

Report Page