52

52


سلام دوستان. قبل از پارت امروز میخوام لینک رمان هات و گرگینه ای ال آی رو براتون بزارم. دیشب خودم نشستم تا پارت آخری که گذاشتنو خوندمو قشنگ روانی شدم از بس خوب بود. گفتم حیفه شما نخونین . اینم لینک قسمت اول 👇 مثل من بصورت لینک تلگراف میذاره . از دست ندین.

https://t.me/panjrekhiyal/71602

52

میخوای پاهاتو ماساژ بدم ؟

انگار برق وصل شد به بدنم و بازم نفس کشیدن یادم رفت 

سریع به خودم اومدمو گفتم 

- اوه نه مرسی انقدر درد نمیکنه

یه لب دیگه از کوکتل خوردمو عثمان گفت 

- خوبی هانا ؟ اگه تشنته لازم نیست اوکتل بخوری میتونی مارتینی بخوری 

لیوان مارتینی رو به سمتم گرفت که بدون مکث از دستش گرفتمو نوشیدم

هم تشنم بود هم داغ بودم

نصف مارتینی رو هم خوردمو گذاشتم کنار لیوان کوکتل و گفتم 

- مرسی خیلی تشنه ام بود 

دست عثمان هنوز رو پام بود 

نوازش وار حرکتش دادو گفت 

- منم همینطور 

مارتینی خودشو برداشتو کامل نوشید 

لبخندی زدو گفت 

- سال جدید تحصیلی کی شروع میشه ؟

- دو ماه دیگه 

- خوبه پس... میدونی بلیط هارو برای هفته دیگه گرفتم ؟

- جدا ؟ عالیه کسی به من چیزی نگفت 

- امروز قبل اومدن گرفتم. هارولد هم هنوز نمیدونه . 

- اوه مرسی. من و مامان از همه بیشتر ذوق داریم 

عثمان خندیدو گفت 

- خانواده منم خیلی مشتاقن تا تورو ببینن 

- منو ؟

با تعجب به عثمان نگاه کردم. یه لحظه انگار جا خوردو مکث کرد اما سریع گفت 

- شمارو . ازتون خیلی تعریف کردم. حالا پاشو بریم با این آهنگ برقصیم 

واقعا خسته بودمو گفتم 

- باشه اما آخریش . پاهام واقعا درد گرفته

Report Page