496

496


فایل کامل عشق سخت بدون سانسور ۲۵ تومنه اما برای شما که عضو کانال هستید به مدت محدود فقط ۱۵ هزار تومن هست . برای خرید با تخفیف حتما به ادمین فروش بگید از طرف کانال چتر تخفیف دارید 💋👇🔞

https://t.me/ng786f



#عشق_سخت 

بدون باز کردن چشم هام لبخند زدم‌

بهرامنوک سینه ام رو فشار داد و گفت 

- فکر میکردم دیدن دوباره ات تو این وان بشه رویا 

چشم هامو باز کردم و بهرام نگاه کردم

جدی گفت 

- دیبا ... میدونی ممکن بود چه اتفاق هایی بیفته؟ 

با خجالت سر تکون دادم

کاری که من کردم

حماقت بود 

ممکن بود فلج بشم

ناقص بشم 

خدا دوباره نگاهم کرد

بهم شانس زندگی داد

کاش اینبار دیگه گند نزنم 

بهرام لخت شد 

دلم برای نگاه کردن به بدنش تنگ شده بود

با تردید گفتم

- بدنت پر تر شده 

بهرام خندید 

وارد وان شد و گفت 

شب ها خوابم نمیبرد .. ورزش میکردم تا از خستگی بی هوش بشم 

لبخند زدم و گفتم

- معلومه حسابی ماهیچه هات تازه شدن 

خندید 

دستم رو گرفت‌

منو نشوند تو بغل خودش و گفت

- برا تو حاضر شدن

با این حرف دستم رو گرعت

گذاشت رو آلتش 

خندیدم و گفتم

- ایشون هم ورزش کرده مگه انقدر بزرگ شده 

بهرام بلند خندید و گفت

- نه همش از دلتنگیه ... 

دستمو گذاشتم رو شونه بهرام و تو وان پرهیدم تا رو به بهرام بشینم پالتش بیرون بدنم قشنگ تا نزدیکی نافم میرسید 

نگاه کردم و گفتم

- اون تو چطور برا خودش جا باز میکنه ؟

بهرام خندید و گفت

- ما ذاتا تو دل برو هستیم 

با این حرف سینه هام رو گرفت 

مشغول سینه هام شد و منم که بی تحمل و لتنگ ...

دوست داشتم فقط بشینم روش 

اما میدونستم بعد یه ماه درد بدی منتظرمه 

دقیقا هم همین شد 

با وجود آماده شدن بدنم و یه ساعت تلاش بهرام برای تحریک کردن بدنم 

اما جیغم تو کل خونه پیچید تا دوباره بهرام کامل داخلم کرد 

فقط اگه یه کوچولو کوچکتر بود این درد کم تر و لذت بیشتر میشد 

بعد کلی تلاش بلاخره بدنم با ابعاد بهرام کنار اومد و بهرام دوباره خودشو داخلم خالی کرد 

تو گوشم گفت 

- میخوام دوباره حامله ات کنم

Report Page