46

46



#رئیس_پردردسر 

#۴۶

با دیدن جاناتان کنار متئو جا خوردم ! 

یعنی زودتر از من اومده و به متئو گفته چی دیده ؟ 

چهره متئو هیچ حسی نشون نمیداد

اما جاناتان با اخم نگاهم میکرد

متئو گفت 

- میشه گزارش های جلسه دیرور به متئو نشون بدی 

من هرجا میگردم پیداش نمیکنم

چشم آرومی گفتم و رفتم بین جاناتان و متئو پشت لپ تاپ ایستادم .

خیلی معذب بودم

دست چپم گذاشتم رو میز کنار لپ تاپ

با دست راست داشتم کار میکردم که جاناتان خم شد کنارم و دستشو گذاشت رو دستم 

سریع صاف ایستادم

با تعجب به جاناتان نگاه کردم


اما اون اصلا بهم نگاه نکرد

چیزی هم به روی خودش نیاورد

دیگه دستمو نذاشتم اونجا 

سریع پوشه گزارشات باز کردم

گزارش مد نظر متئو آوردم 

عقب ایستادم و گفتم

- با من کاری ندارید ؟ 

متیو گفت 

- فعلا نه ...

سری تکون دادمو به سرعت از اتاق خارج شدم

نفس گرفتم 

حالا جاناتان فکر میکنه من از اونام که به متیو حال دادم اونم میتونه حالشو ببره

در اتاق متئو باز شد 

جاناتان اومد بیرون

اما من نگاهش نکردم 

خودمو درگیر کار نشون دادم و جاناتان رفت

گوشیم ویبره خود

چک کردم

متیو بود 

تازه پیامم رو خوند

برام نوشت 

- نگران نباش آدمش میکم‌

اما من بودم

خیلی زیاد 

براش نوشتم 

- ت اتاقت سعی کرد دستمو لمس کنه .

منتظر جواب متئو بودم

اما به جای جواب در اتاقش باز شد و تو قاب در ایستاد

با چشم های عصبانی و گره بسن ابروهاش

Report Page