456

456

🍁🐾ᶜᵃʳᵉʷᵒʳᶰ🐾🍁

✍Sara✍:

#پارت_۴۵۶

💫🌸دختر حاج آقا🌸💫


دستمو گرفت و کشید داخل حموم و تا به خودم بیام دیدم که زیر دوش آبمو کار از کار گذشته...! بعله! تمام هیکلم خیس آب شده بود..درست عین یه موش آب کشیده...البته یه موش آب کشیده ی فوق العاده عصبانی!

سرمو خم کردمو نگاهی به سرو ریختم انداختم....این خیسی رو اعصابم بود خصوصا وقتی میخواستیم بریم سفر.....

بصدای خنده های ایمان توی حموم پیچید و عصبانیت منو بیشتر کرد.....

دوندونامو رو هم فشردمو پر حرص نگاهش کردم...اول خواستم هفت هشت تا فحش آبدار نثارش کنپ اما بعد به سختی خودمو نگه داشتم و بجاش گفتم:

-خیلییییییی...خیییییییلی بدی ایمان.....

با اون لبهای خندونش گفت:

-من بدم !؟؟ 

-ببله که بدی....ببین چیکار کردی با من!؟؟

-آوردمت آب تنی دیگه...آب تنی کجاش بده!؟

واسه اینکه بتونم زیر آب پر فشاری که دست کم از یه بارون شدید نداشت چشمامو وا کنم چند قدم عقب رفتم و گفتم:

-آب تنی خوب ولی نه اینجوری....

لبخند زد و گفت:

-لوس نشو دختر جون...بیا بوس بده که اینجا میچسبه...

دستمو رو صورت خیسم کشیدمو گفتم:

-اینجا؟ اینجا بوس میخوای!؟ جای دیگه ای نبود که تو اینجا هوس کردی!؟؟

دستاشو رو شونه هام گذاشت و دوباره کشیدم زیر دوش آب و بعد جواب داد:

-آره...اتفاقا اینجا بیشتر میچسبه....

حوله رو که یکمش خیس شده بود انداخت یه گوشه و بعد یکم خودش رو خم کرد تا هم قدم بشه و بتونه بهتر ببوسم....

لبهاشو که گذاشت روی لبهام عصبانیتم به کل فروکش شد....چشمامو بستم و دستای خیسمو قاب صورتش کردم...راست میگفتاااا...تجربه ی همچین چیزی زیر دوش آب میچسبید....یا حتی بهتر بگم باحالتر شده بود.....

دستاشو روی لباسهای چسبیده به تنم کشید....و بعد تا به سینه هام رسید مکث کرد.....آهسته از روی لباس زیرم نوازششون کرد...لذت شیرینی توی تنم پبچید...آه کشیدمو لباشو رها کردم...

سرشو تو گردنم فرو برد واینبار همه جای گردنمو بوسید و همزمان

پیرهنمو داد بالا و قفل سوتینمو از پشت باز کرد و بعد هردورو باهم از تنم بیرون کشید......

اون لخت و من حالا نیمه لخت....

اون یه قدم فاصله روهم پر کردو منو به خودش چسبوند...لحظه به لحظه بوسه هاش شدیدتر میشدن...یا بهتره بگم داغ تر میشد...درست عین خود من...

 دستامو روی کمرش کشیدم...صدای بوسه هاش روی صورت و بدنم با صدای شر شر آب قاطی شده بود..سرمو به عقب بردمو آه کشیدم....دستاشو دور کمرم حلقه کرد تا من نیفتم....گاهی تند می بوسید و گاهی آروم .... و من هردومدل بوسه هاشو دوست داشتم...

 ناخن هامو رو تنش کشیدم و چشمای خمارمو باز کردم...با لبخند به صورتش نگاه کردمو بعد گفتم:

-راست گفتیا ....

بدون اینکه دستاشو از دور بدنم رها کنه گفت:

-چی رو....

-اینکه زیر دوش آب میچسبه......

خندید و بعد گفت:

-تازه قسمتهای خوب خوبشو ندیدی.....

با ناز و لوندی نگاهش کردم....دستمو سمت مردونگیش دراز کردمو گفتم:

-قسمت خوبش اینجاست...درسته!؟؟

-دقیقا زدی تو خال....

میخواست بقول خودش قسمت اصلی رو اجرا بکنه که صدای زنگ توجه هردومون رو به خودش جلب کرد.....

ظاهرا برای فهمیدن هویت خروس بی محل باید می رفتیم بیرون....


همراهای عزیز و مهربون من مرسیرکه همیشه مارو همراهی میکنید و نظرهای خوب و قشنگتون رو به ادمین میگید و اون منتقل میکنه به ما❤دوست مهربونم اگه عصر کانال مارو چک کنی ممنون میشم ما به بازیدهای شما نیازمندیم چون خرج یه خانواده رو از کانالدمیدیم ممنونم دوستای عزیزم ❤

Report Page