448

448


شلوار و شرتم و بیرون آوردم و رفتم روی تخت 

دکتر اومد معاینه کرد 

لباس پوشیدم رفتم بیرون 

صورتم از اشک خیس بود 

حامد با دیدنم جلو اومد عصبانی نگام کردو گفت

-...چرا گریه میکنی ؟ هنوز ک چیزی مشخص نیست 

دکتر نشست پشت میز ماهم دوباره نشستیم 

روی برگه یچیزایی نوشت و گفت

-...روز سوم عادت ماهانت این ازمایشی که نوشتم رو انجام بده از روز پنجم تا نهم یه قرص نوشتم بخور روز دهم دوباره برو ازمایش بده 

جواب ازمایشات ک اماده شد دوباره بیا پیشم 


با چشمای اشکی نگاش کردم و گفتم

+...درمان داره؟ 

لبخند مهربونی زدو گفت


-...این روزا اکثر بیماری ها درمان دارن دخترم امیدت به خدا باشه هنوز هیچ چیزی قطعی مشخص نشده 


تشکر کردیم و اومدیم بیرون 

نشستیم توماشین 

حام‌ گفت بریم شام بیرون بخوریم 

ولی من اصلا روبراه نبودم 

رفتیم خونه لباسامو عوض کردم 

اومدم توسالن روبروی حامد نشستم و گفتم

+...حس میکنم خدا داره تنبیهم میکنه انقدر دلت بچه میخواست و هی من گفتم نه 

بااین حرف یه قطره اشک از چشمم ریخت 

حامد اول شوکه بهم نگاه کرد بعد اخم کرد 

خودشو جلو کشیدوگفت

-...بهار دکتر نگفته ما نمیتونیم بچه دار شیم فقط شاید دیرتر بشه 

+...ولی توالان میخواستی 

-...من که بچه نیستم عزیزم این یه موضوع یه طرفه نیست هروقت دوتامون آمادگیش رو داشتیم باید اقدام کنیم

حامد تاآخر شب کلی باهام حرف زد آرومتر شدم 

ولی هنوزم تهه دلم یه حس ترس بود 

اگه نتونم بچه دار شم حامد ازم جدا میشه!

🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

پشت گردنم رو بوسید 

دوباره تودلم داغ شد 

دستشو روی پوست تنم کشید 

چرخیدم سمتش 

مستقیم توچشمام زل زد و گفت

+...چی میشه که این حال بهت دست میده؟ 

لبمو تر کردم

نمیدونستم چی بگم

بگم هربار که لمسم میکنی! یا بگم هربار بهت فکر میکنم! .

یاهردو 

اما بجاش فقط گفتم نمیدونم 

محمد توگلو خندید گونمو بوسید واروم توگوشم گفت

 -...میدونی ولی نمیگی...

لبمو گاز گرفتم و نگاهمو ازش گرفتم 

زیر گوشم رو بوسید

صورتشو آورد جلو و لبمو نرم بوسید

توهمین مدت کم شرتم حسابی خیس شده بود 

دستشو آروم وارد شرتم کرد 

آه توگلویی گفتم و بی اختیار پاهامو چفت کردم

-...چقدر خیسی آرزو من هنوز هیچکاری نکردم

انگشتشو بین پام چرخوند و انگار یه موج گرم تودلم شروع به چرخیدن کرد 

فقط تونستم آه بکشم  

حرکت انگشتشو تندتر کرد و خیلی زود به اوج رسیدم 

یکم که حالم بهتر شدو نفسم بالا اومد به خودم نگاه کردم حتی یدونه از لباسامم بیرون نیاورده بودم اما ارضا شده بودم و شرتم حسابی خیس بود


پارت ها بصورت #لینک گذاشته میشه با هستک #ناجی همه رو پیدا کنید. لینک قسمت اول 👇👇

https://t.me/chatr_tel/21989

Report Page