448

448


سلام دوستان. لطفا لطفا لطفا فقط رمان منو از کانال رمان های خاص با ای دی

Mynovelsell@

تهیه کنید و فایل رمانو تو گروه و کانالی پخش نکنید . رمان من تا انتها اینجا رایگان قرار میگیره. پس لطفا حرمت فایل کامل رو نگه دارید که حاصل نزدیک به یک سال و نیم تلاس گروهیه.

ممنونم عزیزان



448

حتی سیاوشم اینو تائید کرد 

قبل اینکه خوابم ببره تو گوشم گفت 

- خیلی چسبید ... مرسی 

وقتی ازم تشکر میکرد حس خوبی داشتم

منم گفتم 

- مرسی از خودت ...

صبح روز بعد خیلی زود بیدار شدیمو راه افتادیم

اتوبوس اینبار کمی شلوغ تر بود 

سرمو تکیه داده بودم به شونه سیاوشو بیرونو نگاه میکردم که مردی اومد بالای سرمون و به سیاوش به چینی چیزی گفت 

سیاوش به انگلیسی بهش گفت چی میگه 

اون اما یهو بلند به چینی شروع کرد به گفتن چیزی های نا مفهموم

لیدر اومد سمت ما و سعی کرد مردو آروم کنه و به سیاوش به انگلیسی گفت 

- لطفا رعایت کنید 

سیاوش عصبانی گفت 

- چیو باید رعایت کنم ؟

لیدر به من اشاره کردو گفت 

- ما برای فضای عمومی قوانین داریم .

سوالی نگاهش کردم و به سیاوش نگاه کردم که خانم مسن پشت سرمون گفت 

- همه قوانین دارن. بگین این زوج چه قانونی رو زیر پا گذاشته

لهجه صحبت کردنش نشون میداد بریتانیایی باشه و مردی که چینی حرف میزد چیزی بلند گفت

لیدر اونو برد جلو ماشینو و خانم پشت سرمون رو به من گفت 

- این چینی ها همه دیوونه هستن. 

نگران به سیاوش نگاه کردم و سیاوش گفت 

- باید بفهمم چیه قضیه 

با این حرف پا شد و رفت جلو 

فاصله زیاد نبود

اما نمیشد صحبت سیاوش با لیدر رو بشنوم 

وقتی برگشت اخمش تو هم بود

نگران گفتم 

- چی میگه ؟

اما همین موقع اون خانم انگلیسی هم پرسید 

- چی میگفت؟

سیاوش رو کرد بهش و گفت 

- میگه با همسرم زیاد صمیمی نباشم . اینجا قانون دارن رفتار جنسی ممنوعه 

دهنم باز موند

من فقط سرم رو سینه سیاوش بود

اون خانم مسن ابروهاش بالا رفت

دوتا خانم دیگه که همراهش بودنم آروم گفتم 

- اوووو

زن و شوهری که سمت دیگه ما با فاصله نشسته بودنن قیافه متعجب گرفتمو من به انگلیسی گفتم 

- من فقط سرم رو شونه ات بود 

همه آروم خندیدن

Report Page