434

434


چشمامو بهم فشردم تا چیزی نگم

آوا هینی گفت و شرمنده بهم نگاه کرد 

+...ببخشید بهار جهازت همین اول کار ناقص شد 

-...پسرم اینارو خریده مشکلی نیست 

تی رو برداشتم و گفتم

+...این لیوانا جنس درجه یک جهیزیه من بود فدای سرتون ..برای من فرقی نمیکنه وسیلع ای رو من خریده باشم یا حامد..سعیمو میکنم که وسایلمون رو سالم نگه دارم 

صدای چرخیدن کلید تودر اومد 

مادرش زودتر از هممون رفت استقبال 

منم میز ناهار رو چیدم 

حامد لباس عوض کردو دورهم غذا خوردیم 

مادرش گفت

+...اتاق آخری نورگیر بهتری داشت چرا تبدیلش کردی به اتاق کار؟ 

حامدگفت

-...بهار اینطوری دوست داشت 

+...ولی بنظر من اون بهتر بود میتونی تووسایلتو ببری اون اتاق 

حامد باتعجب گفت 

-...ما زن وشوهریم جدا از هم نمیخوابیم 

دیگه چیزی نگفت 

بعد ناهار حامد گفت خسته هست میره یکم بخوابه آوا و مامان هم رفتن تواتاق استراحت کنن

منم ظرفا رو جمع کردم و رفتم تواتاق 

-...بیا 

سرمو روی بازوش گذاشتم و گفتم

+...دلم یه تغییر مثبت مبخواد یه اتفاقی که فقط مختص به منوتو باشه 

موهامو زد پشت گوشم صورتمو بوسید و گفت 

-...نظرت چیه یه نی نی بیاد توزندگیمون؟

+...گفتم دلم تغییر میخواد ولی دیگه نه اتقدر 

-...یعنی نمیخوای بچه دارشیم؟

+...منظورم این نبود بچه دارشدن به این راحتیام نیست باید زیر نظر دکترباشیم 

-...منم نگفتم همین امشب...تا بریم دکتر و هردو امادگیشو پیدا کنیم میشه نه ماه یک سال دیگه تااون موقع بهتر میتونیم تصمیم بگیریم

🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫🚫

پشت گردنم رو بوسید 

دوباره تودلم داغ شد 

دستشو روی پوست تنم کشید 

چرخیدم سمتش 

مستقیم توچشمام زل زد و گفت

+...چی میشه که این حال بهت دست میده؟ 

لبمو تر کردم

نمیدونستم چی بگم

بگم هربار که لمسم میکنی! یا بگم هربار بهت فکر میکنم! .

یاهردو 

اما بجاش فقط گفتم نمیدونم 

محمد توگلو خندید گونمو بوسید واروم توگوشم گفت

 -...میدونی ولی نمیگی...

لبمو گاز گرفتم و نگاهمو ازش گرفتم 

زیر گوشم رو بوسید

صورتشو آورد جلو و لبمو نرم بوسید

توهمین مدت کم شرتم حسابی خیس شده بود 

دستشو آروم وارد شرتم کرد 

آه توگلویی گفتم و بی اختیار پاهامو چفت کردم

-...چقدر خیسی آرزو من هنوز هیچکاری نکردم

انگشتشو بین پام چرخوند و انگار یه موج گرم تودلم شروع به چرخیدن کرد 

فقط تونستم آه بکشم  

حرکت انگشتشو تندتر کرد و خیلی زود به اوج رسیدم 

یکم که حالم بهتر شدو نفسم بالا اومد به خودم نگاه کردم حتی یدونه از لباسامم بیرون نیاورده بودم اما ارضا شده بودم و شرتم حسابی خیس بود


پارت ها بصورت #لینک گذاشته میشه با هستک #ناجی همه رو پیدا کنید. لینک قسمت اول 👇👇

https://t.me/chatr_tel/21989

Report Page