434

434


#434

#کوازار

منتظر به آترین نگاه کردم

با تردید بلاخره گفت 

- میخوام بگم ... شاید ساتی ... بخاطر تو ... منظورم اینه ... بخاطر اون چیزی که فکر میکنیم برگزیده نشد... شاید ساتی برای این انتقام مقدور شده بود 

ناخوداگاه اخم کردم و گفتم 

- آترین ... کسی برای انتقام برگزیده نمیشه 

پرواز کردم و منتظر جواب آترین نبودم

نه 

کسی بخاطر انتقام برگزیده نمیشه ...

ساتی انتخاب شد چون لیاقتش رو داشت.

چون خودش رو ثابت کرد

چون زمین بهش نیاز داشت و ...

از دور ساتی رو دیدم و زمزمه کردم

- چون عشق ارزشمنده ...

به ساتی نزدیک شدم 

مشکوک نگاهم کرد و گفت 

- خوبی سام ؟

سر تکون دادم آره و از روی گوشی موقعیتمون رو چک کردم

کشتی هوائی باید اون پائین درست زیر پای ما می بود .

ساتی دوباره پرسید 

- سام ؟

سوالی نگاهش کردم و گفت 

- چرا عصبانی هستی؟

اخم کردم و گفتم 

- نیستم 

با این حرف خیز گرفتم به سمت زمین و منتظر حرف ساتی هم نموندم .

من عصبانی نیستم... 

فقط ...

نفسم رو با حرص بیرون دادم و زمزمه کردم

- من عصبانیم ...

داستان از زبان ساتی :

به دور شدن سام نگاه کردم و مکث کردم

چی شد یهو ...

چرا عصبانی بود ؟

آترین رسید کنارم و گفت 

- نمی یای؟

نگاهش کردم

اونم به طرز مشهودی ناراحت بود

سریع گفتم 

- بحثتون شده ؟

با تعجب نگاهم کرد و گفت 

- نه !

قبل اینکه بخوام سوال بعدی رو بپرسم خیز گرفت 

مشکوک تر شدم

یه چیزی بود که به من نمیگفتن .

پشت سر آترین رفتم 

ما حالا هزاران کیلومتر از اخوان دور بودیم 

اما ...

اون باز هم میتونست ما رو رو نقشه ببینه

فقط امیدوارم اینجا رو دیگه با راکت های ردیابی مجهز نکرده باشه

وگرنه تو دردسر بدی می افتیم

سام به نزدیکی زمین رسیده بود .

نگاهم دور تا دورمون چرخید 

زمین زیر پامون بیشتر مرتع و سوله بود.

آسمون دیگه حسابی روشن شده بود 

سام به سمت یه سوله قدیمی پرواز کرد 

آترین پشت سرش رفت

اما من بالا تر ایستادم و منطقه رو زیر نظر گرفتم 

خبری از هیچ کسی این اطراف نبود

اما دوربین های امنیتی همه جا اطراف سوله پر بودن 

سام رو زمین ایستاد 

از برخورد پاهاش به زمین انرژی از زیر پاهاش مثل صاعقه به سمت سوله خزید و تک تک دوربین ها در لحظه ترکیدن.

ابروهام بالا پرید و لبخند زدم

کنم تو ذهن سام زمزمه کردم 

- باید یه بار من هم این حرکت رو امتحان

خندید و جواب داد

- اما من بیشتر از این ها ازت انتظار دارم.


نویسنده ۲۰۰ پارت تو کانال خصوصی جلو تره. اگر دوست داشتید عضو بشید و رمان رو جلو تر با پارت بیشتر بخونید میتونید با مبلغ ناچیز ۲۵ هزار تومن عضو کانال خصوصی بشید

https://t.me/Ng786f

Report Page