426

426


سلام دوستان.اگر مایل بودین رمان منو به دوستاتون معرفی کنید این لینک قسمت اوله رمان منه 👇

http://t.me/aagaape/4746

با این لینک راحت میرن رو قسمت اول و میتونن باقیو به راحتی مطالعه کنن یا شماره پارتو به ان.لیسی سرچ کنن تا پیدا شه.

همههههه پارتا تو کانال هست و اگر پارتی براتون نمیاد مشکل گوشیتونه که میتونین با رفرش کانال حلش کنین یا از یه گوشی دیگه کانالو چک کنین 😘اینم پارت امروز



426

نفسشو میشنیدم که عمیق خالی شد

اما تکون نخورد 

نه منو پس زد نه منو همراهی کرد 

دو دلی رو گذاشتم کنارو کمر شلوارشو کامل باز کردم 

این منم ... آرام... از این کار همیشه متنفر بودم

اما حالا میخوام بخاطر سیاوش انجامش بدم 

لباس زیرشو پائین دادم 

لب هام دور آلتش قرار گرفتو دست های سیاوش تو موهام فرو رفت 

آه عمیق و مردونه ای گفتو سرمو با دستش تکون داد

حالا دوباره سیاوش ریتمو به دست گرفته بود

مثل همیشه ...

اون رئیس بود ...

هر دقیقه که میگذشت سرمو بیشتر فشار میداد

سعی میکردم به چیزی فکر نکنم

با این خواسته کنار بیام

میدونستم بدنم تاب یه رابطه دیگه رو نداره

درسته همش لذت بود 

اما لذت زیادم عذاب میشه 

ته قلبم چیزی فرو ریخته بود

اینهمه مدت ... سیاوش هیچوقت اعتراف نکرد چنین تمایلی داره 

شاید این یه فیتیش بود برای سیاوش ...

( فیتیش به معنی تمایل شدید و غیر قابل کنترل به چیزی هست )

همش اون نگاهش به لبم و موهام تو سرم مرور میشد 

همین بو د ... 

من انقدر ساده و بی تجربه بودم که تا حالا نفهمیدم

دیگه تحملم داشت تموم میشد 

ناخونامو تو گوشت رون سیاوش فرو کردم 

اون حرکتشو تند تر کرد 

سرمو محکم گرفتو یه لحظه حس کردم الانه که بالا بیارم 

اما سیاوش خودشو بیرون کشیدو سریع پشت کرد به من 

خم شدم به کنارمو به سرفه افتادم

به سختی نفسم اومد سر جام 

سیاوش خودشو رو من یا تو دهنم تخلیه نکرده بودو از این کارش ممنون بودم

اما شک نداشتم اینم دوست داشت که به خاطر من انجام نداده بود

بهش نگاه کردم

داشت شلوارشو مرتب میکرد

نفس عمیقی گرفتو خیره به من گفت 

- مرسی ...

لبخند زدم 

اومد سمتم 

خم شد... لبمو بوسیدو مماس لبم گفت 

- حالا راز منو میدونی آرام ...

سعی کردم شوکه نگاهش نکنم

اما گویا نگاهم براش حسابی واضح بود

Report Page