421

421


دوست دارید 180 پارت جلوتر آماده #کوازار رو بخونید؟. یعنی ۶ ماه جلو تره کانال حق عضویتی . هزینه اش فقط ۲۵ هزارتومنه . همین الان میتونید عضو شید و کلی پارت جلو تر بخونید .

تازه اونجا #گپ #چت داریم بعد پارت کلی خوشممیگذره با هم و نویسنده حرف میزنیم 😍🌹 رمان اونجا روزی ۲ پارته 😍👇👇

https://t.me/Ng786f


#کوازار

#۴۲۱

وارد سالن شدم و به سمت سیستم ها رفتم

تو سرم به سام گفتم

- برگرد لعنتی ... اون عوضی ارزش وقت گذاشتن نداره ...

اما باز هم جوابی نگرفتم 

پشت سیستم اصلی نشستم و با مانیتور نگاه کردم‌.

خب ...

قراره نرم بیرون...

قراره اینجا بمونم‌...

شاید یکم هک کردن حالم رو بهتر کنه ...

پلتفرم کد نویسی شخصیم رو باز کردم و لینک پیج اخوان و همسرش رو باز کردم .

حالا که مجبورم بزار یه درس درست حسابی بهت بدم ...


داستان از زبان سام: 

به مسیر پر پیچ و خم برزخ نگاه کردم

برای دیدار با اهریمن 

از برزخ باید عبور میکردم

برزخ جایی بود که سپاه من بیشتر از هر جای دیگه مشغول کنترل ارواح شیطانی بود 

بال هام رو باز کردم و بر افراز برزخ پرواز کردم

افرادم از گوشه و کنار آسمون سرخ و سفید برزخ به سمتم می اومدن و سلام میدادن.

هر لحظه اینجا زمان زیادی از من رو زمین میگرفت

درسته در حد دنیای خودمون تفاوت زمان نبود

اما ...

باز هم تاثیر گذار بود .

و فعلا چاره ای جز دیدار اهریمن نبوو

تا کی تو سر در گمی هدف اهریمن دور خودمون بچرخیم.

برعکس ساتی من معتقدم اول باید ریشه رو بشناسیم .

وگرنه با زدن ساخ و برگ تا وقتی ریشه پا برجاست ما به موفقیتی نمیرسیم.

از دور آسمون سرخ و سیاه جهنم پیدا شد و سرعتم رو بیشتر کردم

از اینجا به بعد

دیگه نه افراد من بودن 

و نه ارواح برزخی 

از اینجا به بعد قدرت جهنم شروع میشد 

رو زمین ایستادم و باقی مسیر به سمت دروازه جانم رو با گام های بلند طی کردم‌

بال هام تو آسمون این هوای مسموم زیاد دووم نمی آورد . 

نمیخواستم قدرتم رو اینجا حروم کنم 

رو به روی دروازه آهنی و گداخته جهنم ایستادم 

دیواره های مذاب و سیاه جهنم جاذب هر انرژی بود 

شیاطین سرخ و سیاه روی دیوار ها در حال حرکت بودن 

دو شیطان سرخ دو طرف دروازه ایستاده بودن 

با نزدیک شدن من همه برگشتن به سمت من 

منتظر و آماده حمله به من نگاه کردن 

بلند گفتم 

- به اهریمن بگید... ساموئل اینجاست ...

هیجکدوم تکون نخوردن 

شمشیرم رو تو دستم احضار کردم 

بالای سرم تاب دادم و محکم کوبیدم رو زنین در حهت دروازه جهنم 

صاعقه زنین رو شکافت و تا دل جهنم نفوذ کرد 

تمام شیاطین در مسیر قدرتم محو شدن و دالان خالی از شیاطین باز شد 

صدای اهریمن از دور به گوشم رسید که گفت 

- زودتر از اینها منتظرت بودم ...

Report Page