414

414


سلام دوستان. اگر فرصت دارید و تمایل به خوندن رمان واقعی دارین به نظرم حتما رمان #حس_گمشده رو بخونین

من دیشب این رمانو تموم کردم و واقعا میگم برام‌جالب بود. مخصوصا شخصیت مرد رمان و اخلاقش تو فراموش نکردن گذشته کاملا شبیه سیاوش بود.

میتونین این رمانو هر روز با هشتک #حس تو کانال کافه زندگی پیدا کنین اینم لینک قسمت اولش 👇

https://t.me/cafe_zendeh/12552


خب بریم سراغ مارت امروز که سعی کردم‌حسابی طولانی باشه

414

بغض بدی تو گلوم نشسته بود 

حس میکردم اشتباه کردم

خیلی لذت برده بودم اما حس بدی داشتم 

آروم گفتم 

- سیاوش ...

در سرویس باز شد

سیاوش نگران نگاهم کردو گفت 

- الان شام میرسه... خوبی ؟

سر تکون دادمو گفتم 

- بدنم درد میکنه 

- وانو الان پر میکنم

- بدم میاد وان اینجا 

- تمیزه خودم ضد عفونی کردمش نگران نباش 

برگشت داخل سرویس

واقعا خودش ضد عقفونی کرده بود ؟

دراز کشیدمو خیره شدم به سقف 

مگه چقدر منو بدنم برای سیاوش جذابیت داریم؟

بلاخره تکراری میشیم.

بلاخره دلشو میزنه این رابطه های عروسک وار من

باید یه تکونی به خودم میدادم

اما تو این لحظه حتی نمیتونستم دوباره رو تخت بشینم

صدای در اتاق اومد

سیاوش دوباره اومدب یرون و رفت جلو در 

سینی های شام رو گرفتو به جای اتاق برد داخل حمام 

برگشت پیشمو گفت 

- بای تا وان پر شه شام میخوریم

- اونجا ؟

سر تکون داد

لب زدم

- نا ندارم بلند شم

نیشش باز شدو گفت 

- ببین چه کردم 

از حرفش خندیدم که دستمو گرفت 

بلندم کردو گفت 

- فکر کردم برام سوپرایز داری !

بی رمق گفتم 

- مگه امان دادی ؟!

بلند خندیدو گفت 

-تقصیر خودته ... میدونی چند وقته درست حسابی نداشتمت... 

با هم رفتیم سمت وان و گفتم 

- یعنی وقتی پیش همیم دیگه از این مدلا خبری نیست 

کمک کرد بشینم تو وان نیمه پر و گفت 

- اگه دوست داری چرا که نه 

تا نشستم آخم بلند شد

بی حسی پشتم رفته بود 

با درد گفتم 

- نه ولش کن... نمیخوام... درد دارم افتضاح 

سیاوش نگران نگاهم کردو گفت 

- کجات درد داره ... میخوای نگاه کنم 

ناخداگاه اخم کردمو گفتم 

- نه ... اینجوری نگو حس بدی بهم میدی

خودشم نشست تو وانو گفت 

- چطوری نگم 

-همین نگاه کنمو چک کنو اینا 

یهو سیاوش اخمش رفت تو هم 

جا خوردم

آخه چیز بدی نگفته بودیم 

دستمو گرفتو گفت 

بلند شو خم شو لبه وا 

متعجب نگاهش کردمو گفتم 

- چی؟

- شنیدی آرام... میخوام نگاه کنم... پاشو 

اخم کردمو گفتم 

- همین الان گفتم این حرفت حس بدی بهم میده

- منم میخوام بهت نشون بدم نباسد حس بدی بهت بده 

کلافه گفتم 

- حس من دست تو نیست سیاوش نمیتونی تغییرش بدی

جدی و دستوری گفت 

- بلند شو و خم شو... سریع آرام

Report Page