404

404


404

انگشتاشو رو صورتم به حرکت در آوردو با خجالت گفت 

- نه... دوستش دارم 

خندیدم که یهو گفت 

- وای ویهان... جدی میخوای پسر هارو ببریم ؟

سر تکون دادمو گفتم 

- باید ببریم 

- چرا ؟ 

- چون خاتون دیشب گفت باید ببریم و من شک دارم هیچکدوممون بتونیم رو حرفش حرف بزنیم 

آهی کشیدو گفت 

- اگه اونام سه تا بچه داشته باشن که با سه قلو ها میشیم یه مهد کودک 

نوک بینیشو بوسیدمو گفتم 

- آره... اما جای نگرانی نیست. ما یه مربی مهد کودک حرفه ای داریم 

مشت آرومی به سینه ام زدو گفت 

- دیوونه 

چشمکی زدمو گفتم 

- خب ... حالا دیگه بریم سر سه تا سوال من

ابروهاش بالا پریدو حق به جانب گفت 

- سوال تو؟ 

- اوهوم...

- نخیر جناب آلفای جوون... سوال من... تو نتونستی گلپسراتو خواب کنی 

- اولا که من برای آلفا بودن خیلی هم جوون نیستم ! دوما که... چرا دیگه تونستم ... فقط آخرشو خاتون خودش خواست ادامه بده ...

خندیدو گفت

- خودش خواست ؟

- اوهوم ...

دوباره خندید 

دلم میخواست این لبخندو ببوسم تا بتونم تا ابد حفظش کنم

اما کمی رو تخت عقب رفتو گفت 

- نباید زیر حرفت بزنی ویهان 

من رفتم سمتشو گفتم

- همینو میخواستم به خودت بگم 

بازم خواست بره عقب که چرخیدم روش و خیره به چشم های دوست داشتنیش گفتم 

- چرا انقدر خواستنی هستی ؟

چونه ام رو بوسیدو گفت 

- شاید چون تو اینجوری منو میبینی

سرمو بردم تو گودی گردنشو گفتم 

- نه هستی ... اصلا چرا انقدر خوشبوئی ؟

دستش نوازش وار رو بازوهام حرکت کردو تو 

گوشم هممیی کردو گفت

- شاید تو اینجوری حس میکنی ...

بوسه ای رو کتفش زدمو گفتم 

- فکر نکنم ...

گازی از پائین گردنش گرفتمو گفتم 

- لعنتی چرا وقتی لمست میکنم نمیتونم ازت بگذرم ؟

خندیدو لب زد 

- چون نمیخوام بگذری 

با این حرف خندید

 دستش رفت تو موهام 

چنگی به موهام زدو گفت 

- سه تا سوالتی پرسیدی... 

سوالی سرمو عقب بردمو نگاهش کردم

خندیدو گفت 

- چیه ؟ حالا نوبت منه ...

دختر شیطون

قبل اینکه چیزی بگه دوباره لب هاشو بوسیدمو غرق شدم تو این بدن دوست داشتنی...

حالا که اون تقلب کرد

منم باید تقلب میکردم

این یه نبرد برابر بود ...


ال آی ::::::::

نور صبح اتاقو روشن کرده بود

نمیدونم چه مدت بود که تو بغل هم بودیم 

اما میدونستم دوست ندارم تکون بخورم

دوست نداشتم از این اتاق برم بیرونو و با واقعیت های سخت زندگی رو به رو شم

تو این اتاق همه چی آروم تر و دوست داشتنی تر بود 

ویهان شونه ام رو بوسیدو آروم بلند شم

نگاهش کردم که لبخندی زدو گفت 

- به البرز گفتم ظهر اونجائیم... بخوایم با پسرا بریم باید با ماشین بریم. یعنی باید تا یه ساعت دیگه راه بیفتیم 

پوفی کردمو نشستم رو تخت که ویهان گفت 

- میای با هم دوش بگیریم؟

با این حرف چشمکی بهم زدو رفت سمت کمد لباسا 

بلند گفتم پر رو ...

بالشتمو پرت کردم سمتشو پتو کشیدم رو سرم 

خدایا ... واقعا چطور با خاتون رو به رو شم 

میدونستم اگه سر و صدای دیشبمونو نشنیده باشن حتما صدای دم صبحمون رو شنیدن 

همش تقصیر ویهان بود

 با این تخت لعنتی که زیادی جیر جیر میکرد 

و البته گاز های ویهان که صدای منو از کنترل خارج میکرد 

ویهان بلند خندیدو گفت 

- بیا ال آی... ما که لو رفتیم حداقل از فرصت استفاده کنیم 

پتو دادم کنار تا بهش جواب بدم که تقه ای به در خورد

دوباره سریع خزیدم زیر پتو 

ویهان خندیدو گفت 

- بله ؟

- صبحانه حاضره... دیرتون نشه 

صدای خاتون بود 

لب گزیدمو ویهان گفت 

- ئه چه زود بیدار شدین... اومدیم

صدای قدم هاش که دور میشد اومدو بلند اما دور گفت 

- ما خیلی وقته بیداریم

صورتمو با دست پوشوندم

اما ویهان ریلکس خندید 

حوله و لباس تمیز برداشتو در حالی که میرفت سمت در گفت

- عجله کن ال آی... دیر میشه 

بالشت دیگه رو پرت کردم سمتش

اما سریع درو بستو بالشت به در بسته خود

پوفی کردم و نشستم رو تخت 

کاش میشد محو شمو بیرون خونه ظاهر شم

واقعا روم نمیشد برم پایین

خواستم بلند شم که سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم

عرق سرد رو تنم نشستو آروم برگشتم سمت اون نگاه


یه توصیه هم برای این روزا. خوندن این رمان از دست ندین 🚫👇🚫👇

توحجم بزرگ و گرمی فرو رفتم

_....چراانقدر قلبت تند میزنه تهش اینه میدزدمت میبرمت یجایی که دست هیچکس بهمون نرسه 

خندیومو گفتم

+...از کی تاحالا دزد شدی؟

 شالمو ازروی سرم باز کردو سرشو تو‌گردنم برد

دستشو دور کمرم حلقه کردو منو سمت دیوار هل داد 


_....میخوام ببوسمت

+...الان یکی‌میرسه 

تا به خودم بیام لبای امیر رو لبام نشست و خیلی شدید مشغول بوسیدنم شد 

..............‌..‌‌.................‌

#دیدار اول داستان زندگی واقعی مهساو آشنایی غیرمنتظرش با مردی که باتمام معیارهاش فرق داره کسی که نجاتش میده و زندگیشو برای همیشه عوض میکنه


فایل اول رمان اماده شده و میتونید بخونید از پارت 114 بصورت تلگراف در کانال موجود هست که میتونید با سرچ 114بصورت انگلیسی به پارت مورد نظر دسترسی پیدا کنید


https://telegram.me/joinchat/AAAAAEH1iS3m-jIyXnRASQ

Report Page