39

39


چیزی که میدیدم باورم نمیشد 

میتونستم قسم بخورم دیلا زیر دستم لرزید و آه کوتاهی گفت 

حتی نمیتونستم پلک بزنم 

توهمون حالت خشک شده بودم 

نه میتونستم ادامه بدم

نه دلم میومد دست بکشم ازش!

اونم حالا که خودش داشت یه حرکتایی میزد 

لبمو تر کردم و گفتم

+...کجات درد میکنه دقیقا؟

اشاره زد به سینش و گفت

-...نوک سینم اطرافش گزگز میکنه وتیرمیکشه 

دلمو زدم به دریا دستمو از یقه مایوش ردکردم و کامل لمسش کردم 

تودلم خالی شدو اینبار اگه جلوی خودمو نگرفته بودم آهم بلند میشد

اصلا برام مهم نبود که ممکنه الان جز ما یکی دیگه هم بیاد این سمت 

نمیتونستم توچشماش نگاه کنم 

میترسیدم چشم توچشم شیم و نتونم ادامه بدم

کل سینش و تومشت گرفتم وبعد با دوانگشت نوک سینشو لمس کردم سرانگشتمو دورش کشیدم و گفتم

-...اینجا؟

باصدای خیلی ارومی ففط گفت هوم 

-...اون یکی سینتم همینطوره؟

دوباره ففط گفت هوم 

چرخیدم یجوری نشستم که دیلا جلوم باشه 

دستامو از یقه ی مایوش رد کردم و سینهاشو تودست گرفتم 

از هیجان و لذت گلوم خشک شده بود و فکم میلرزید 

نوک سینشو کشیدم ای کوتاهی گفت اما اعتراضی نکرد

سینشو مالیدم و گفتم

-...بهتر شد ؟

توگلو گفت اوهوم

بین پام خیس و داغ بود 

کاش تنها بودیم....

دستشو اورد پشت سرش از یقه مایوم رد کردو چنگ زد به سینم 

دیگه واقعا حس میکردم خوابم 

دستمو بردم پایین و همین لحظه صدف صدامون کرد

ما تو کانال خصوصی از اینجا جلو تریم. اونجا رمان روزی ۲ پارته. اخرشم فایل کامل میدیم به اعضا اون کانال . هزینه عضویتش ۲۰ هزار تومنه. دوست داشتید به ادمین پیام بدید 👇💗

https://t.me/SJo_sara

Report Page