38

38

آموروفیلیا

این کمد کاملا پر بود

پر از لباس کفش لباس خواب کلاه کیف پالتو بوت و ... یه سری ابزار چرمی که نمیدونستم چیه

یه لحظه حالم بد شد 

اینا مال کی بود ؟! 

قبل از اینکه احساساتی بشم یه لباس خواب برداشتم و رفتم سمت حمام 

به من چه مال کی بود... مهم اینه من الان بیکار نیستم و حساب بانکیم هم پر میشه 

با این فور در سرویسو باز کردم

یه سرویس بزرگ که تا حالا حتی عکسشم ندیده بودم 

با تردید رفتم تو

یه وان بزرگ بود که بیشتر شبیه حوضچه بود تا وان

با کلی دکمه و دوش و سر دوش

دو تا سرویس توالت بودو یه دوش ایستاده .

یه دیوار کامل آینه و روشویی بود 

لباس خوابو آویزون کردمو جلو آینه ایستادم

تا حالا اینجوری خودمو ندیده بودم

موهام هنوز از حمامی که رفته بودم خیس بود

ادوارد گفت خودتو تمیز کن 

منظورش میدونستم حتما موهای دست و پامه

چون کم بودن هیچوقت نمیزدم

مخصوصا موهای ناحیه پرینه ... 

اما حالا که میخواستم رابطه داشته باشم باید میزدم 

تو طبقه های روشوئی یه بسته ژیلت نو بود 

لخت شدم

و شروع به کار کردم.

زیاد مهارت نداشتم اما سخت نبود فقط زمان بر بود.بدنمو کاملا تمیز کردم

دوش گرفتم و خودمو خشک کردم 

همونجور لخت تو سرویس با سشوا موهامم خشک کردم

خیلی حس خوبی بود 

تنها بودم برای خودم 

کم کم داشتم از این شرایط خوشم می اومد

لباس خوابو پوشیدمو تو آینه به خودم نگاه کردم

اولین بار بود با جذابیت خودم مشکل نداشتم

تو آینه به اندامم که حسابی لباس خوابو پر کرده بود نگاه کردم

میدونستم تحریک کننده است اندامم 

اما میترسیدم قبل از اینوه به اندازه کافی پول جمع کنم ازمن خسته شه 

این فکرو از ذهنم دور کردم

سر گرم رسیدن به پوستم با وسایل اونجا شدم

کاش میشد اینجا کلا تنها زندگی کنم

 ادوارد هم کلا نمیومد بد نبود 

از این فکرم ناخداگاه خندیدم!

چه پر توقع شدی امیلی 

هنوز داشتم به افکارم میخندیدم که در سرویس با شدت باز شد 

ادوارد عصبانی تو قاب در لبخندو از رو صورتم پاک کرد

Report Page