379

379


۳۷۹

انگار از چهره ام ناهید فهمید چی تو سرمه و گفت 

- رسوایی جنسی منظورم آزار دادن سیاوشه ... 

یهو تنم سرد شد

اما قبل اینکه من چیزی بگم ناهید گفت 

- اینجا دست سبحانی بسته است اما اونور هر کاری بخواد میتونه بکنه . آوردن دخترای مورد دار تو اتاق هتل سیاوش سخت نیست . 

هنگ گفتم

- چی میگین مگه سریاله!؟

ناهید پوزخندی زدو گفت 

- چینی ها از این ترفند زیاد استفاده میکنن برای خام کردن رقیب . کسی نیست با شرکت چینی قرار داد بسته باشه و این چیزارو ندونه .

هنگ نگاهش کردم که گفت 

- ما نگرانیم . مطمئنیم سیاوش تنها بره درگیری داره با این زنا .

خواستم چیزی بگم که دستشو بالا آورد به انتهای راهرو نگاه کردو گفت 

- ما شک نداریم سیاوش از پس این موقعیت ها بر میاد. قبلا هم بر اومده 

با این خرف به من نگاه کردو گفت 

- فقط نمیخوایم بعدش اذیت شه ... که تنها راهش ..‌ حضور تو کنار سیاوشه ...

تازه فهمیدم قضیه چیه 

پس منظور از ازار سیاو این بود ...

تو سکوت به ناهید نگاه کردم

چرا باید سیاوشو انقدر خوب بشناسه؟

اصلا جرا باید انقدر براش مهم باشه 

ناخداگاه پرشیدم

- شما واقعا چه نسبتی با سیاوش دارین؟

Report Page