357

357


۳۵۷

قبل من ویهان‌گفت

- گوی ۲۲ ... این گوی رو از کجا پیدا کردین ؟

پدر بزرگ‌لبخندی زدو گفت

- از همونجایی که شما رهاش کردین

چشم هام گرد شدو ویهان عصبانی گفت

- شما گوی از تو انجمن برداشتین ؟ چرا؟ ما همین دیروز احضار شدیم بخاطر دزدی این گوی 

پدر بزرگ روی گوی دست کشیدو گفت 

- این بهترین کاری بود که میشد بکنم. قصد برداشتن این گوی رو نداشتم. اما وقتی توش دیدم که اگر دست اسد باشه چه اتفاقی میفته پس گوی رو برداشتم ... 

با این حرف به ما نگاه کردو گفت 

- وقتی روح کسی توش پلیدی باشه ... هر ابزار ساده ای دستش مرگبار میشه .

ویهان آروم تر اما همچنان عصبانی گفت

- پس بخاطر همین گوی همه چیو میدونستین؟

پدر بزرگ سری تکون دادو گفت 

- حالا بهتره شما هم بدونین ... مخصوصا تو ال آی ...

گوی رو به سمت من گرفتو گفت 

- بهتره بدونی با اون گازی که از کتف اسد گرفتی چکار کردی ...

تو دلم چیزی فرو ریخت 

تمام مدت که میدیدم فوسکا ها با گاز من تبدیل به موجود عادی میشن به این قضیه فکر میکردم که ... گرگینه ها چی میشن ... اسد و رادمهر و بقیه ...

اما حرئت باین فکرمو نداشتم

چون میترسیدم دوباره آرامشمون خراب شه 

نگران به ویهان نگاه کردم

که سری تکون داد 

میدونستم منتظر دیدن منه 

اما طاقت نداشتم

هنوز آذرخشو پیدا نکرده بودیم

چرا ... چرا یه دردسر دیگه

پدر بزرگ گفت

- ال آی ... زیاد وقت ندادی...

چشم هامو با کلافگی بهم فشردم

دست هامو روی گوی گذاشتمو گفتم 

- همیشه همینه ...

پدر بزرگ آروم خندیدو خاتون گفت

- همیشه همیشه 

ناخداگاه لبخند زدم

پس عملا تا پیر بشیم همینه 

بهتره انتظاراتمو از زندگی پائین بیارم

این افوارو گذاشتم کنارو تمرکز کردم

زیر لب زمزمی کردم

- چه اتفاقی برای اسد افتاده ؟ 

ویهان :::::::

خیره به نیمرخ ال آی بودم

انقدر این مدت اتفاقات مختلف افتاده بود که میدونستم هر چیزی ال آی بگه منو سوپرایز نمیکنه

حتی مردن اسد 

گوی زیر دست ال آی نورانی شد 

ال آی یهو دستشو اما عقب کشید

با شوک به پدر بزرگ‌نگاه کردو ناباورانه گفت

- من ... من این کارو کردم ؟

پدربزرگ سر تکون دادو خاتون گفت

- این اثر گاز توئه ... 

ال آی شوکه به من و به گوی نگاه کرد

کمی عصبی گفتم

- دقیقا چی شده ؟

ال آی دوباره دستشو رو گوی گذاشت

نفس عمیق کشید 

گوی دوباره نورانی شدو ال آی گفت 

- دقیقا ... من ... اسد رو میبینم ... که دیگه نمیتونه تبدیل به گرگ شه .‌.. مثل رادمهر و بقیه

Report Page