355

355


#کوازار

#۳۵۵

هیچکس حرفی نزد و سام با موبایل تو دستش به سمت زمین پرواز کرد

به رفتنش نگاه کردم که آترین گفت 

- خیلی بالا هستیم مکالمه صوتی کیفیت نداره اینجا 

فرید گفت

- جدا! من نمیدونستم ! چرا؟

رابین گفت 

- چون آنتن های مخابراتی به سمت زمین طراحی میشن نه هوا

سارا گفت

- مگه موج بصورت کروی منتشر نمیشه؟

بنیامین گفت

- شدت موج و جهت موج رو با ساختارش قاطی نکن 

فرید گفت 

- چقدر بحث پیچیده شد 

آترین خواست جواب بده که شاکی گفتم

- این چه بحثیه!؟ اونم الان ! 

همه برگشتن سمت من

کلافه گفتم

- نمیشه سام با اخوان تنها رو به رو بشه

ابروهای آترین بالا پرید و گفت

- تنها؟ پس من چیم ؟

نگاهش کردم و گفتم

- آترین... اخوان با برنامه ریزی داره این قرار رو میذاره... اینجوری شما رو میتونه غافل گیر کنه!

آترین خندید و گفت

- ساتی ... درسته اخوان قدرتمنده ! اما انگار تو یادت رفته ما کی هستیم

بنیامین گفت

- اهریمن که پدر اخوان بود... الان تو جهنم محدود شده 

رابین ادامه داد

- اونوقت اخوان بخواد به سام آسیب بزنه؟

آترین سر تکون داد و نگران گفتم

- قدرت تکنولوژی و آدم هارو دست کم نگیرین... 

آترین با ابروهای در هم گره خورده گفت

- منظورت چیه ساتی؟ با لحنی شاکی مثل لحنی مثل خودش جواب دادم

- چطور تکنولوژی ما انرژی تولید میکنه که به سام قدرت میده؟ همونطور هم ممکنه چیزی بسازه که قدرت شما رو محدود کنه! یه حتی از بین ببره! 

همه سکوت کردن و گفتم

- آره... درسته وقتی اخوان در حال مذاکره است احتمال ردیابی ما کمه 

اما چرا از این احتمال برای ضربه زدن بهش استفاده نکنیم؟ هان؟

مکث کردم

منتظر جواب بقیه بودم

اما سام

از پشت سرم 

جواب داد 

- چون من مردی نیستم که زیر حرفم بزنم !

Report Page