35
آموروفیلیاادوارد ابرویی بالا انداختو گفت
- چیزی میخواستی بگی امیلی ؟
با تردید لب زدم
- راجع به کار ...
- خب ؟
- شرایطش چیه ؟
حس کردم لبخند زد اما صورتش خیلی جدی بود برای لبخند زدن
با سر بهم اشاره کرد پشت سرش برم و گفت
- بیا اتاقم راجع بهش حرف بزنیم
مثل یه عروسک کوکی پشت سرش رفتم
وارد دفتر کارش شد پشت میزش نشستو اشاره کرد منم بشینم
آروم و با تردید نشستم روی مبل نزدیک میزش که ادوارد گفت
- ببین امیلی اینم یه قرار داد کاریه فقط چون خیلی شخصیه بصورت محرمانه بین منو توئه اما رسمیه پس هر دو میتونیم در صورت نیاز برای بدست آوردن حق و حقوقمون از روی این قرار دادشکایت کنیم
نمیفهمیدم چی میگه فقط سر تکون دادم که کاغذی از جیب کتش بیرون آوردو گفت
- برات موارد قرار دادو بخونم یا خودت میخونی؟
تمرکز نداشتم برای همین گفتم
- میشه خودم بخونم؟
ادوارد برگه هارو به سمتم گرفتو گفت
- همین الان بخون من زیاد وقت ندارم
برگه هارو چک کردم
چندین صفحه دست نویس بود
از صفحه اول شروع کردم
قرار داد رابطه و اطاعت جسمی و جنسی
مواد مورد انتظار ...
سرمو بلند کردمو به ادوارد نگاه کردم و گفتم
- قبلا هم با کسی از این قرارداد ها بستی؟
سر تکون دادو گفتم
- بعدش چی شد ؟
- بعد چی؟
- بعد تموم شدنش
بدون اینکه حسی رو تو صورتش ببینم گفت
- قرار داد تموم شد اونم پولش گرفتو رفت
- چه مدت ؟
به برگه اشاره کردو گفت
- بخون نوشته ...
نمیشد بگم مغزم جواب نمیده چی نوشته برای همین شروع کردم به خوندن