35

35


میدونید ما یه کانال خصوصی برای کوچولو دلربا داریم؟ اونجا پارتا جلو تره. روزی هم ۲ پارته ! آخرش هم فایل کامل میدیم اونم بدون سانسور !!!! هزینه ورود فقط ۱۸ تومنه اگر خواستید به ادمین فروش پیام بدین👇🚫👇🚫🌹

https://t.me/ng786f


#کوچولو_دلربا 

#۳۵

مارتین یهو صورتش از خشم برافروخته شد و گفت

- اگه سرتو دوست داری نیک ... بهتره سرت به کار خودت باشه ...

با این حرف به سمت در رفت

اخم کردم 

اما جوابی ندادم 

مارتین جلو در ایستاد و گفت 

- ارتباط برده ها با زندگی گذشته ممنوعه و این یه قانونه تو کلوپ ما ... بهتره رعایت کنی ...

سر تکون دادم

با سر اشاره کرد به دکتر تا همراهش بره و دوتایی از خونه خارج شدن 

در بسته شد و من خیره به در ایستادم

خب مارتین کینگ ...

درسته تو رئیس منی ...

اما اگه داری قانون دور میزنی ...

من نیستم عوضی 

با قدم های محکم به سمت اتاق خواب رفتم و بلند گفتم

- دلا ... 

اما یهو مکث کردم 

دلا سریع اومد جلو در 

با سر بهش اشاره کردم بمونه و برگشتم سمت اتاق 

به سمت مبلی که مارتین نشسته بود رفتم و همه حای مبل دو دست کشیدم

دستم خورد به میکروفون کوچیک پشت کوسن و پوزخند زدم

تو که نمیتونی تو امنیت و جاسوسی با من در بیفتی کینگ ... 

میکروفون رو قطع نکردم 

گذاشتمش کف زمین و ظرف دکوری مسی رو برگردوندم روی میکروفون

دوتا کتاب هم گذاشتم روی میکروفون و کوسن هارو دورش ریختم

یه محفظه عایق ... 

اینجوری میکروفون قطع نمیشد که کینگ بفهمه نقشه اششکست خورده

اما هیچ صدایی هم از خونه من نمیرفت 

بلند شدم و باقی فضایی که کینگ و دکترش نشسته بودن چک کردم

خبری نبود

برگشتم اتاق خواب 

دلا نگران رو تخت نشسته بود

تا وارد شدم ایستاد و با التماس گفت

- نیک... درسته من چیزی بلد نیستم اما قول میدم هر کاری بخوای یاد بگیرم و وقتی از من خسته شدی هم کارای خونه ات رو بکنم... فقط منو برنگردون اونجا !

ابروهام بالا پرید

مشکوک نگاهش کردم و گفتم

- دلا ... بزار با هم رو راست باشیم 

چرخی زدم دورش و پشت سرش ایستادم

Report Page