345

345


#عشق_سخت 

#۳۴۵

رفتم دایرکت 

براش نوشتم 

- قصد جسارت نداشتم

برام نوشت‌

- تو از مراجعه کننده های منی؟ 

- نه دوستم پیشتون می اومد گفت مطالب پیجتون خوبه فالو کنم

- دوستت کی بود؟

سریع رفتم تو پیجش

اسم یکی از فالوئر هاش که کامنت گذاشته بود رو نگاه کردم و گفتم

بدام نوشت

- دوست دانشگاهشی؟

- نه دوست مجازی. تو یه گروه با هم بودیم 

- خوبه . گروه چی بود؟

پوزخند زدم

ای مهرداد بیکار

تو فضولی مگه؟

براش نوشتم 

- دخترونه بود 

- اونوقت چرا پیج منو معرفی کرد 

یکی مشکلشو گفت . اونم شمارو معرفی کرد به همه 

- مشکلش چی بود 

بلند خندیدم

چقدر کَنه است 

براش نوشتم

- تو رابطه مشکل داشت. ارضا نمیشد 

مهرداد یکم مکث کرد و گفت 

- تو مشکلت چیه؟

براش نوشتم

- من از سکس میترسم . چون تو گذشته اتفاق بد برام افتاده الان از سکس میترسم 

مهرداد شماره اش رو فرستادو گفت

- تو واتس آپ بهم پیام بده. فعلا ایران نیستم اما مشاوره مجازی دارم

خندیدم

اما نوشتم. 

چشم ممنون 

شماره اش رو سیو و بعد بلاک کردم

بعد هم پاک کردم

از اکانت اومدم بیرون 

چقدر تو عوضی هستی مهرداد

مشاور شدی دختر بازی کنی فقط

شک نداشتم اندازه موهای سر من سکس داشته

یکم دراز کشیدم و کم کم خوابم برد 

به بوسه های بهرام بیدار شدم 

تو خواب چرخیدم 

دیدم شلوار پام نیست 

سریع گفتم

- بهرام من درد دارم


سلام دوستان. دو ماه تا پایان رمان تو کانال رایگان مونده . اما اگر بخواید میتونید فایل کامل رو همین الان با تخفیف خریداری کنید

فایل کامل ۲۵ تومنه

اما شما با کد تخفیف aramdiba میتونید امروز این رمان رو فقط با ۱۸ هزار تومن خریداری کنید . فایل کامل بدون سانسور 👇👇

https://t.me/mynovelsell/1222

Report Page