34

34

آموروفیلیا

سلام دوستان دیروز قسمت سی و سه رو اشتباه گذاشتم بعد ادیت کردم درست گذاشتم . الان چک کنین لینکو درسته اگه براتون ادیت شده نیومده یکبار پستو واسه خودتون فوروارد کنین تا درست شه. مرسی. اینم قسمت سی و چهارم :

تو سکوت نگاهم کرد

انقدر ساکت و خشک بود که یه لحظه ترسیدم نکنه سکته کرده باشه

اما بلاخره پلک زدو هین آرومی گفت 

انگار تازه نفس گرفت 

با تردید گفت 

- هم ... هم خواب ؟

سری تکون دادمو گفتم 

- آره... مثل الان... فقط به ازاش بهت حقوق میدم... خوبه ؟

یهو قیافه اش تو هم رفتو گفت 

- مگه من کارگر جنسی ام ؟

مثل خودش اخم کردمو گفتم 

- تو فکر کردی اگه کارگر جنسی بودی من باهات میخوابیدم ! چون اولین بارت با خودم بودو میدونم دست نخورده ای بهت پیشنهاد دادم ... تازه یه پیشنهاد بود. اصلا پشیمون شدم. ماهی هزار و پونصد دلار الکی به تو چرا بدم ! وقتی اینهمه دختر صف کشیدن رایگان تختمو گرم کنن 

با این حرف از اتاقش زدم بیرونو صبر نکردم

امیدوارم نقشه ام بگیره

چون اگه نگیره راه دیگه ندارم 

از زبان امیلی:

هزار و پونصد !

هزار و پونصد دلار!

ماهی !

واقعا ؟!

بدنم میلرزید ... با این پول یک ساله میتونم یه خونه کوچیک بخترم تو حومه شهر... بعد هم کسب و کار خودم ... عروسک بباف اینترنتی بفروشم شاید بتونم یه گربه هم نگه دارم

با یه باغچه کوچیک ...

همه چی تو ذهنم نقش میبست 

هزار و پونصد دلار

ماهی 

خیلی بود

تازه با هیچ کس هم در تماس نبودم

جز خود ادوارد

هرچند ادوارد یه پولدار مغرور خشن بود

اما به طرز وحشتناکی منو تحریک میکرد

شاید چو به زور کارشو میکرد و من از این اجبار و زور خوشم می اومد

هرچی بود برام خیلی محرک بود 

یهو به خودم اومدم

از چی خوشحالی امیلی !

ادوارد گذاشتو رفت 

پشیمون شد

تو این فرصتو از دست دادی

بدون فکر دوئیدم پشت سر ادوارد 

هنوز خیلی دور نشده بود که صداش کردم

- اد...

تصحیح کردمو گفتم 

- آقای کلارک 

ادوارد آروم ایستاد 

با سرعت کمی برگشت سمتم

نگاهمون گره خوردو پشیمون شدم 

چکار میخوام بکنم؟

خودمو بفروشم به این مرد

این مرد که از چشم هاش غرور و قدرت میباره وقتی همخوابش نبودم باهام اونجوری رفتار کرد. وای به حاله وقتی که بخواد بهم پول بده. اونوقت خودشو مالک بدنم میبینه و ...

خدای من...

این مثل یه قرار داد با شیطان بود ...

Report Page