325

325


به دستش نگاه کردم 

وکیوم سینه تو دستش بود 

ولو شدم رو تخت پتو کشیدم رو سرمو گفتم

- الان فکرشم نکن 

آروم پتو از رو سرم کناز زدو گفت 

- چرا ؟

- به دو دلیل ... 

- میشنوم ...

- یک چون دارم از گرسنگی ضعف میرم 

خندید و گفت و دوم 

- الان اگه بخوام چیزی رو رو سینه هام حس کنم ترجیح میدم لب های تو باشه نه چیز دیگه 

چشم هاش برق زد 

با شیطنت کمی پتو پائین تر داد

روی سینه ام پیدا شد و گفت 

- خب برای مورد یک من میرم صبحانه حاضر میکنم.

بازم پتو پائین کشیدو گفت 

- اما برای مورد دو اول باید ...

نتونست حرفشو کامل کنه 

چون تلفن تو اتاق خواب زنگ خورد

میدونستم این تماس یه تماس عادی نیست

این خط فقط برای تماس های اضطراری بود

سیاوش هم بدون مکث بلند شد و تلفن رو جواب داد

نشستن رو تختو گوش دادم

سیاوش گفت 

- الو ... رضا ... چی شده ؟ لعنتی ... الان میام... بیاین دفتر من .‌‌.. الان میام ..

با این حرف گوشیو گذاشت 

رفت سمت کمد 

بدون حرف شروع کرد به حاضر شدن 

آروم گفتم

- چی شده ؟ 

برگشت سمتم 

انگار یادش رفته بود من تو اتاقم 

صورتش ترکیب ناراحتی و عصبانیت بود 

با کلافگی گفت 

- بارمون تو گمرک توقیف شده باید برم ...

نگاهش روتنم حرکت کردو گفت

- برو تو وان برات صبحانه میارم

- نمیخواد خودم درست میکنم تو زودتر برو

- قول میدی حتما چیزی بخوری ؟

- آره. گشنمه حسابی

لبخند بی رمقی زدو گفت 

- ببخشید تنهات میذارم. دزدگیر مرکزی رو روشن میکنم . 

- باشه مشکلی نیست 

سیاوش کتشو برداشتو اومد سمتم 

سریع لبمو بوسیدو گفت

- وان احتمالا پر شده ... حتما برو توش تا تنت نگیره

- چشم ... بهم خبر بده چی شد 

- حل میشه نگران نباش

با این حرف رفت سمت در و دست تکون داد برام 

براش بوس تو هوا فرستادم که رفت

صدای در خونه هم اومدو بعدش هم بوق کوتاه فعال شدن دزد گیر

دلم سریع گرفت

حس بدی بود این تنهایی آما باید بهش عادت میکردم 

از زیر پتو بلند شدم

خیلی گرسنه بودم اما حال غذا خوردن تنهایی هم نداشتم 

پس رفتم سمت حمام. وان نیمه پر بود 

آبو بستمو نشستم داخلش 

آب گرم بدنمو ریلکس کردو جشمامو بستم 

دوست داشتم بازم بخوابم که یهو صدای آژیر دزد گیر خونه بلند شد


سلام دوستان از دیروز پیام های جالبی داشتم که میپرسیدن شما که وضعتون خوبه چرا کار میکنین 😶😶 جالبه که زیادم اینو پرسیدن !!! واقعا طرز تفکر بعضیا خیلی عحیبه . مسلما ما اگه خداروشکر وضعمون خوبه تنها دلیلش اینه که داریم کار میکنیم !!!! وگرنه هیچ کسی هیچ جای دنیا نمیتونه بگه خب نن دیگه وضعم خوبه کار نکنم و وضعش خوب بمونه !!! نمیدونم متوجه منظور من میشین یا نه. اما اگر کسی کاری نکردو همچنان وضعش خوب بود باید آدم به منبع در آمدش شک کنه وگرنه پولی که از کار کردن به دست بیاد وابستا است به ادامه کار و نمیشه هیچوقت با بیکاری وضعیت خوبی داشت. روزتون خوش . #آرام 🌹

Report Page