323

323


من واقعا توان نداشتم.

اما سیاوش خیلی آماده بود

انگار که اولین باره براش و یه ربع پیش اصلا رابطه ای نداشتیم

خواستم بگم از عقب نه اما اضطراب شیرین تجربه درد و لدت و خواست سیاوش مانع ام شد

اینبار که کارش تموم شد فکر کردم دیگه تمومه

اما منو رو دستاش بلند کردو به اتاق خواب برد

رو تخت منو گذاشتو مشغول بیرون آوردن لباس هایی که تا الان تنش بود شد

با چشم های خمار و نیمه باز فقط نگاهش کردم که لبخندی زدو گفت

- یادته راجع به بنیه جنسی چی گفتم ؟



سلام دوستان. من خودم خیلی ناراحتم که هر روز میزان کمی از پارت برای شما میذارم. میخوام یه مدت سر کار نرم بشینم و کل دفتر خاطراتمو بنویسم و بصورت فایل در بیارم و بعد اون فایلو با هزینه مناسب در اختیار افرادی که تحمل ندارن پارت پارت بخونن قرار بدم ( افرادی که پارت به پارت تو کانال میخونن تا آخرش رایگان و مثل روال همیشه میخونن !!!!! یعنی قرار نیست رمان ادامه اش پولی باشه فقط قراره فایلش هم در اختیار کسی که میخواد بخره قرار بگیره !!!!! لطفا دقیق بخونین چی گفتم ) .

اینجوری هم پارت های روزانه مقدار ثابتی داره هم کسی که عجله داره کل فایل رو میخره و میخونه‌ ‌ . امیدوارم موافق باشین . اگر نظر دیگه ای دارین میتونین به ربات پیام ناشناس کانال نظرتونو بفرستین 🌹 فقط قبلش دوباره بخونین که کاملا متوجه بشین من چی گفتم ! قرار نیست ادامه پولی بشه . فقط قراره کسی که فایل کامل رو زودتر میخواد بخره زودتر بخونه !!!

Report Page