32

32

Succubus written by hdyh

*ایان*

کسی منتظرشه؟

اخه...

این چه حسیه 

+ایان چیزی شده؟

-نه من خوبم

+پس چرا... هیچی مهم نیست حالا چجوری باید از اینجا بریم؟؟

 ذهنم تمام درگیر این بود کی منتظرشه چرا مغزم کار نمیکنه؟؟

+اییااااان 

با جیغی که مالیا کشید حس کردم قلبم وایساد دختره ی وحشی

-چته؟

+کجایی؟

-ها؟ینی چی کجایی اینجام دیگه؟

+هیچی ولش کن به این فک کن چجوری بریم بیرون

-الانم میتونی بری فقط کافیه پورتال باز کنی

+اینجوری که باید زود برگردیم اینجا

-میدونم ولی باید مطمعن شم چجوری کامل جفت هم میشیم

+باشه پس بهتره که بریم نباید متوجه غیبتمون بشن البته مطمعنن تا الا سیندی فهمیده 

خیلی دلم میخواست بپرسم سیندی کیه ولی سکوت کردم

درمورد مالیا هیچی نمیدونم میخوام هنه چیو راجبش بدونم 

با هم دیگه شروع به پرواز کردیم تا به اوج برسیم همزمان پورتال هامونو باز کردیمو رفتیم 

تو اتاق خوابم بودم روی بالشت یه کاغذ احتمالا لیست کارای امروزه که باید بهشون رسیدگی کنم 

خوبه که مالیا اومد تو زندگیم حداقل از یکنواختی دراومده 

فقط موندم چجوری بهش بگم چطور کامل مال هم میشیم

Report Page