316

316


#کوازار

#۳۱۶

نگاه هر سه به من بود که صدای صاف کردن گلو سام اومد

همه برگشتیم سمتش و سوالی گفتم

- سام... چیزی هست که به من نگفتی؟

سام ریلکس سر تکون داد نه 

برگشتم سمت بقیه 

اما ...

خبری از هیچکدوم نبود

نفس عمیق گرفتم

آروم نفسم رو بیرون دادم و برگشتم سمت سام 

سام خودشو بی تفاوت نشون داد

اما مشخص بود داره لبخندش رو مخفی میکنه

عصبانی گفتم

- چیزی هست که به من ... نگفتی سام ؟ 

سام دستش رو به سینه زد و ریلکس گفت 

- منظورت چه چیزیه؟

دقیق نگاهش کردم

اما نمیدونستم چی بگم 

نمیتونستم خودمو راضی کنم و اعتراف کنم 

میترسیدم فکرم و افکارم اشتباه باشه

اما سام هم آدمی نبود که جواب بده 

این اخلاقش داشت دیوونه ام میکرد 

کلافه گفتم 

- خودت میدونی 

بی خیال شونه ای تکون داد و گفت 

- نه ... نمیدونم... بریم یه دوری بزنیم؟

با این حرف بال هاش رو باز کرد و بالا پرید 

به دور شدنش نگاه کردم

نفسم رو با حرص بیرون دادم 

اما پشت سرش نرفتم 

قدم زدم به سمت خلاف جهتی که سام رفت و لبه سقف ایستادم

به خیابون خالی زیر پام نگاه کردم

گوی نقره ای من 

تو دست سام 

کریستالی میشه و تبدیل به گرد نقره ای ماه میشه ...

بنیامین میگه چه زوج باحالی ! 

سام ...

کسی که به سختی به من دست میزد

یا منو میبوسید 

حالا...

اگر کسی مزاحم نشه

میخواد تا آخر خط بره ... یه جوری که انگار ...

انگار ...

نفس عمیقی کشیدم و عصبی فکرم ر بلند گفتم

- انگار زن و شوهریم ! 

صدای خنده آروم سام از پشت سرم منو خشک کرد 

شوکه ایستادم

کنار گوشم لب زد

- اگه باشیم چی ؟

بیش از ۱۰۰ پارت جلوتر از اینجا تو کانال حق عضویتی آماده هست. هزینه عضویت فقط ۲۵ هزار تومنه. روزی دو پارت داریم و بعد پارت گپ چت و نقد و تبادل نظر هم داریم . برای عضویت به نگار پیام بدین

https://t.me/ng786f



Report Page