31

31


#کوچولو_دلربا 

#۳۱

نکنه دلا امروز سر و صدا کرده باشه؟

در رو جدی باز کردم و با اخم گفتم

- آقای وود ... اتفاقی افتاده ؟

مثل همیشه وود نگار تحقیر آمیزی به من انداخت و گفت 

- گویا امروز فراموش کرده بودید تلویزیونتون رو خاموش کنید .  

متعجب نگاهش کردم و گفتم

- تلویزیون ؟ 

مشکوک نگاهم برگشت داخل 

به دلا که داشت با تردید میومد سمتم نگاه کردم و گفتم

- امروز تلویزیون رو روشن کردی عزیزم؟

دلا با تکون سر گفت نه و اخم کردم بهش

وای به حالش اگه دروغ بگه

برگشتم سمت آقای وود و گفتم

- نه ... تلویزیون ما روشن نبود! 

وود چشم هاش رو ریز کرد و گفت

- از ده صبح تا یکساعت پیش صدای موسیقی میومد ! از واحد شما ...

دلا یه قدمی در ایستاد و آروم گفت

- ببخشید... من داشتم پیانو میزدم 

وود به داخل نگاه کرد تا دلا رو ببینه 

اما از اون زاویه نمیتونست .

اخم کردم و گفتم

- پس صدای پیانو بود آقای وود. اگه موجب آزارتون شد گعذرت میخوتیم اما ... فکر نکنم تو تایم بدی بوده باسه 

وورد لبخند محوی زد و گفت 

- نه اما خواستم اطلاع بدم لطفا انقدر طولانی نشه... حداکثر ۲ ساعت . واقعا بیشتر از اون حتی صدای پیانو هم آزار دهنده میشه .

سر تکون دادم

چیزی نگفتم و وود هم سر تکون داد و رفت

در رو بستم

پیانو ! 

دلا !

شکم داشت بیشتر از قبل میشد

چرخیدم سمت دلا و گفتم‌

- میخوام بدونم... دختری که خودش رو به کلاب ‌bdsm میفروشه ! چطور بلده یه پیانو پدالی رو بنوازه!؟

Report Page