مسئلهی خانواده-الکساندرا کولنتای
خلاصهای از جلسهی سیویکمآیا خانواده تحت لوای کمونیسم به حیاتش ادامه خواهد داد؟
عادات و رسوم کهنه از بین میروند و کل زندگی خانوادهی پرولتری در مسیری تازه دستخوش تحول میشود.
کولنتای به آسان شدن طلاق در روسیه شورایی با حکم شورای کمیسرهای خلق اشاره میکند. کاهش زمان پروسهی طلاق به دو هفته و کاهش هزینهها ، راه را برای زن کارگر باز میکند تا به آسانی بتواند از شرایط نامناسبش رهایی یابد، درحالی که طلاق قبلا فقط برای زن بورژوا ممکن بود.
کولنتای در این مقاله از زنان میخواهد تا خود را عادت بدهند تا حمایت را در اجتماع جستوجو و پیدا کنند نه در یک مرد.
در مور نگرانیهای زنان از تغییرات پیشرو آنها را به نگاه به گذشته و تنها به یک اصل ارجاع میدهد: هیچ رسم، سازمان سیاسی و یا اصل اخلاقی ثابت و نقض ناشدنی نیست. به دورههای مادر سالاری و مردسالاری و اکنون اشاره میکند، به قبایل و ملتهای دیگر و رسوم و هنجارهای متفاوتشان میپردازد و بر این اعتقاد است که اکنون زمانیست که باید تصمیم گرفت تاریخ مصرف کدام جنبهی زندگی خانوادگی گذشته و تعیین کرد که چه روابطی باید بین زن و مرد کارگر و دهقان وجود داشته باشد.
کولنتای بزنگاه تغییرات بنیادین در ساختار خانواده را ورود سرمایهداری و گسترش جهانی هر روزهی زنان کارگر میداند.
اما با کار زنان در خارج از خانه چه اتفاقی می افتد؟ با تبدیل شدن زن به کارگر مزدی و همزمان انجام کارهای مربوط به نقشهایی که زنان در خانواده عهدهدارشان هستند، عملا زن زیر بار سه فشار عمدهی کار خارج از خانه، کارهای خانگی و همچنین وظایف مادری نابود میشود. کولنتای دلیل فروپاشی خانواده را نیز نبود زمان و انرژی کافی برای انجام همهی این مسئولیت ها توسط یک نفر میداند.
او به عقب باز میگردد و قدرت خانواده در گذشته را این چنین تحلیل میکند: «اول این که شوهر و پدر، نان آور خانواده بود. دوم اینکه اقتصاد خانوده برای تمام اعضای آن ضروری بود و سوم اینکه بچهها توسط والدینشان بزرگ میشدند.»
آیا خانواده در شرف رهایی از وظایف خود است؟
در گذشته زن طبقهی فرودست در چهاردیواری خانه کارهای بسیاری برای انجام دادن داشت، کارهایی که هم برای خانواده و هم برای دولت منفعت داشت. زنان به جز کارهای شستوشو و پختوپز ، پشم و کتان میریسیدند و جوراب میبافتند، پارچه و چرم تهیه میکردند، ترشی و مربا و کره درست میکردند. اینها کالاهایی بودند دارای ارزش که مازادشان در بازار به فروش میرسید. اما اکنون چه؟ زنان کارگر دیگر زمانی برای این کارها ندارند و میتواند تمام این قلام را از مغازه خریداری کند.
کولنتای بر این باور است که اکنون خانواده دیگر تولید نمیکند بلکه تنها مصرف میکند و کار خانگی باقی مانده عبارت است از نظافت، پخت و پز، شستوشو و مراقبت از پوشاک خانواده؛ کارهایی که بسیار دشوار و خسته کنندهاند و هیچ ارزشی برای دولت و اقتصاد ملی تولید نمیکنند و در واقع این نوع کار غیر مولد است.
راه حل روسیه شورایی چیست؟
کولنتای میگوید که در روسیهی شورایی، زنان کارگر باید همان فراغت، نور، پاکیزگی و زیباییای را داشته باشند که پیشتر تنها زنان ثروتمند از آن برخوردار بودند. جامعهی کمونیستی رستورانهای عمومی و آشپزخانههای جمعی را سامان میدهد و فرق آن با موسساتی از این قبیل در جامعهی سرمایهداری این است که همه میتوانند در غذاخوریهای جمعی غذا بخورند. رختشورخانههای مرکزی و مراکز دوخت و دوز لباس نیز زنان را از انجام این قبیل کارها رها خواهد ساخت و زنان میتوانند اوقاتشان را به مطالعه، شرکت در جلسات و رفتن به کنسرت بگذرانند.
وظیفهی دیگری که در روسیهی شورایی به عهدهی دولت محول میگردد، مسئولیت پرورش کودکان است. مسئولیتی که تا قبل از این، از سنین مدرسه به عهدهی دولت بوده است. هرچند در کنار آن والدین وظایفی از قبیل تامین تغذیه و پوشاک را همچنان عهدهدار بودند، تعداد بسیاری از آنها به دلیل دستمزد کم قادر به انجام آن تکالیف نبودهاند. اما در روسیهی شورایی، کمیساریاری آموزش عمومی و رفاه اجتماعی، برای کودکان کم سال شیرخوارگاه، مهدکودک، اجتماعات کودکان و همچنین خانه، بیمارستان و مراکز بهداشتی برای کودکان بیمار تهیه دیده است. رستورانها، ناهار رایگان مدارس، توزیع کتاب درسی و کفش برای دانش آموزان نیز از دیگر حمایتهای آن است.
کولنتای معتقد است که جامعهی سرمایهداری از تامین منافع طبقهی کارگر میهراسد که مبادا باعث فروپاشی خانواده شود؛ زیرا که شکل قدیم خانواده بهترین سلاح مبارزه برای فرونشاندن میل طبقهی کارگر به آزادی و تضعیف روحیهی انقلابی زن و مرد کارگر است. «وقتی زن و مردی از گرسنگی فرزندش میهراسد مجبور است با سرمایهداری سازش کند.»
به گفتهی کولنتای، جامعهی کمونیستی آموزش اجتماعی نسل در حال رشد را یکی از اساسیترین جنبههای حیات جدید میداند و در حال فراهم آوردن محیطی است که در آن کودکان بتوانند به عنوان یک کمونیست آگاه رشد کنند و نیاز به همبستگی، رفاقت، یاری و وفاداری متقابل به گروه را به رسمیت بشناسند.
کولنتای در جواب کسانی که میگویند این راه ویرانی قهری خانواده و جدا کردن اجباری فرزند از مادرش است توضیح میدهد: جامعهی کمونیستی به مردان و زنان کارگر میگوید که یکدیگر را دوست داشته باشید، از ازدواج نهراسید و از داشتن فرزند نترسید. لازم نیست نگران آیندهی فرزندانتان باشید. فرزندتان چیزی از سرما و گرسنگی نخواهد فهمید. جامعهی کمونیستی با مراقبت از همهی کودکان، حمایت مادی و معنوی کودک و مادرش را تضمین میکند و جامعه خوراک کودک را فراهم میکند و پرورش و آموزش او را به عهده میگیرد. در عین حال والدینی که تمایل دارند در آموزش فرزندانشان مشارکت کنند بههیچ وجه از این امر باز داشته نخواهند شد. کولنتای در ادامه از زنان و مادران کارگر میخواهد که تفاوتی بین فرزند خود و دیگری قائل نباشند و به خاطر داشته باشند که اینها فرزندان «ما» هستند.
با این اوصاف، خانواده دیگر ضرورت محسوب نمیشود زیرا اقتصاد خانگی سودآور نیست و کارگر را از کارهای مولد دور میکند. بنابراین پیوندی بر مبنای عاطفه و رفاقت بین دو عضو برابر یک جامعه که هردو آزاد، مستقل و کارگرند به وجود میآید و دیگر بردگی خانگی برای زنان وجود نخواهد داشت زیرا که زن نه به شوهرش بلکه به کار خود متکی است.
در امتداد این مناسبات نو، روسپیگری که ننگی برای بشریت و تازیانهای بر گردهی زنان کارگر گرسنه است و ریشه در تولید کالا و نهاد مالکیت خصوصی دارد نیز از بین میرود.